سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شوق، خوی صاحبان یقین است . [.امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :27
بازدید دیروز :8
کل بازدید :125144
تعداد کل یاداشته ها : 63
103/9/13
9:3 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
ali asghari[149]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
دل نوشته های علمی پژوهشی تجربی در انتظار آفتاب دلتنگ... منتظرظهور دفتــر ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید شهید علی پور سکوت ابدی حامل نور ... ساعت یک و نیم آن روز حدیث .: شهر عشق :. کلارآباد دات کام بادصبا منطقه آزاد من.تو.خدا حرم الشهدا سیاه مشق های میم.صاد فرهنگ شهادت حکیم دزفولی کلبه تنهایی راه فضیلت گروه اینترنتی جرقه داتکو دفاع مقدس آتیه سازان اهواز کنج دلتنگی های من! شاهکار عزای حسینی عاشق دربدر نبض شاه تور می گذره ... عدالت جویان نسل بیدار صل الله علی الباکین علی الحسین مناجات با عشق مسعود رضانژاد فهادانـ سبک سری های قلم... شهد صد سال حسرت ....سمت آسمان.... خوشنویسی ایرانی * امام مبین * دکتر علی حاجی ستوده آسمون عشق آرمش در هیاهو تا رطب های من شود باده.. نخل جان مرا شراب بده حاج آقا مسئلةٌ تسنیم عاشقانه یکی بود هنوزهم هست باران روانشناسی جالب دل بی تاب من pasargad2797 تنهایی من درس نو رهبرم کویر دلم همیشه عطشان است برای لبخندهای آسمانی و بارانیت تنها همسنگری 110 عشق و صداقت سرما دلتنگیهام ماهمه سربازتوایم خامنه ای آسمانی Alamot Alamot Alamot Alamot Alamot


نیکی به دیگران

معنا و مفهوم احسان

احسان ونیکوکاری از اموری است که در حوزه عمل اجتماعی و هنجارهای پسندیده قرار می گیرد و یکی از فضیلت های اخلاقی نیز به شمار می رود و هر کسی که از فطرت سالم برخوردار باشد زبان به ستایش و تحسین اهل احسان و نیکوکاران می گشاید.

در آموزه های قرآنی برای احسان معانی سه گانه ای بیان شده است که یکی از معانی آن ارتباط تنگاتنگی با مساله ایمان و ارتباط انسان با خدا دارد و در حقیقت در حوزه های شناختی و بینشی و نگرشی معنا و مفهوم می یابد. این معنا از احسان به نوعی در حوزه عرفان اسلامی نیز قرار می گیرد. از این رو عارفان برجسته اسلامی، فصلی مهم را به آن اختصاص داده اند و حتی فناری در کتاب مصباح الانس، بخش مهم و نخستین آن را به بیان مقام احسان و ارزش و مکانت آن اختصاص داده و بدان پرداخته است.

به نظر می رسد تفکیک و جدایی میان مفاهیم احسان به سختی امکان پذیر است و نمی توان مرزهای روشنی برای هر یک از معانی آن ترسیم کرد؛ زیرا میان هر یک از آنها چنان پیوستگی وجود دارد که تفکیک و جدایی تنها به شکل مفهومی و تجریدی انجام می شود و در عمل به دور از حقیقت و واقعیت است. به این معنا که میان بینش و نگرش وگرایش انسانی پیوندی استوار وجود دارد؛ چنان که میان احسان به معنای انجام کارهای نیک و یا به معنای نیکی به دیگران و یا به معنای انجام کامل و شایسته کاری، ارتباط تنگاتنگی وجود دارد.

بنابراین اگر گفته شود که شخصی کارهای نیک و پسندیده ای انجام می دهد و آن را تنها مرتبط به امور عرفانی بدانیم در حقیقت نیکی به دیگران را نادیده گرفته ایم چنان که انجام کامل و شایسته کاری را نیز به دست فراموشی سپرده ایم. به سخن دیگر شخصی که کاری نیک انجام می دهد در همان حال می تواند این نیکی و احسان را در حق دیگری به شکل شایسته و کامل انجام دهد.

به عنوان نمونه اگر شخصی نسبت به دیگری خدمتی شایسته انجام دهد و در آن تنها رضا و خشنودی خدا را بجوید، او به هر سه معنای احسان عمل کرده است. بلکه می توان گفت کسی که نیکی کند و مصداق احسان باشد نمی تواند انسانی غیر مومن باشد و این عمل وی نمی شود به دور از تاثیرگذاری در زندگی دیگران و به طور ناقص انجام پذیرد؛ زیرا احسان به معنای نیکوکاری و انجام عمل نیک به طور شایسته و پسندیده و بی هیچ گونه منت و تقاضا و خواهشی است. از این رو همه حوزه بینشی و نگرشی و گرایشی انسان را دربر می گیرد.

اگر نیکی کنید به خود می کنید ، و اگر بدی کنید به خود می کنید و چون وعده دوم فرا رسید ، کسانی بر سرتان فرستادیم تا شما را غمگین سازند و چون بار اول که به مسجد در آمده بودند به مسجد در آیند و به هر چه دست یابند نابود سازند.

قرآن «محسنان» را کسانی دانسته است که ایمان به خدا، رسول، قرآن و آخرت دارند و در کنار رسول در این راه تلاش می کنند و به دیگران نیکی می کنند و این نیکی آنان به گونه ای شایسته و کامل انجام می گیرد. از این رو گفته می شود احسان در مفهوم قرآنی آن با آن که به نظر می رسد دارای معانی ومصادیق سه گانه ای است ولی همه این معانی و مصادیق در حقیقت بازتاب معنای واحدی است.

برخی بر این باورند که احسان به معنای نیکی به دیگران با احسان به معنای انجام دادن کارهای نیک متمایز است و در آیات قرآنی نیز کاربردی متمایز از هم دارد؛ زیرا از آن جا که در پاره ای از مصادیق آن، فواید احسان، بیش از فرد نیکوکار متوجه افرادی است که نیکی به آن ها به سبب وضع خاصی که دارند، سفارش شده است و در مواردی نیز هیچ منفعتی برای نیکی کننده و نیکوکار نداشته و نیازی از وی را برطرف نمی کند، چنان که این معنا در ارتباط خدا با انسان و انسان با دیگران به چشم می خورد.

هرچند نیکی در ارتباط خدا با انسان و یا دیگر موجودات هستی، منفعتی را متوجه خدا نمی سازد ولی این بدان معنا نیست که تفاوت معنایی وجود دارد؛ زیرا احسان در اصل به معنای نیکی بدون چشم داشت منفعت و سود است. به این معنا که احسان به معنای انجام دادن کارهای نیک و پسندیده به طور کامل و شایسته و بی هیچ چشم داشتی از سوی شخص است. بنابراین اگر کاری پسندیده و شایسته همراه با نقص و یا منت و منفعت جویی انجام پذیرد به عنوان مصداق احسان قرار نمی گیرد. احسان زمانی تحقق می یابد که شخص بی هیچ چشم داشتی کاری نیک را به طور کامل و شایسته انجام دهد. بنابراین کارهایی که خداوند نسبت به انسان و یا هر موجود دیگری انجام می دهد به عنوان مصداق احسان بشمار می رود.

 

مصادیق احسان خداوند

در آیات قرآن، نیکی خداوند به بندگان چه در دنیا و آخرت و چه در زمینه نیازهای روحی و روانی یا در حوزه امور مادی به عنوان مصداق احسان شمرده شده است. از این رو قرآن از زبان حضرت یوسف تبیین می کند که رهایی وی از زندان و بازگشت خانواده به سوی او از مصادیق احسان خداوند به آن حضرت بوده است. آن حضرت(ع) می فرماید:وَقَدْ أَحْسَنَ بَی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَجَاء بِکُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَبَیْنَ إِخْوَتِی إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِّمَا یَشَاء إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ (یوسف آیه 100) در این آیه آمدن خاندان یعقوب(ع) به سبب جای گزینی زندگی به مصر به جای بادیه نشینی، رهایی آنان از خشک سالی و نیز قحطی به دنبال مرگ احشام، هم چنین پایان دادن به جدایی یوسف(ع) و خانواده اش نیکی خدا به وی خوانده شده است. (مجمع البیان ج5 ص406 و المیزان ج11 ص 247)

قرآن ثروت و دارایی را نیز مصداقی از نیکی خدا برمی شمارد (قصص آیه 76) و گنج قارون را از زبان بنی اسرائیل احسان خدا به وی می داند. (قصص آیه 76)

بنابراین هرگونه نعمتی که خداوند به انسان می بخشد به جهت آن که کار نیک کامل و شایسته و بی هیچ چشم داشت و منتی است، به عنوان مصداق احسان می باشد. این گونه است که می توان گفت احسان معنایی واحد دارد و تفاوت های بیان شده از سوی برخی نمی تواند چندان مهم و تأثیرگذار ارزیابی شود و تفاوت های مفهومی آن به گونه ای نیست که بتوان روی آن تأکید کرد به ویژه آن که از جهت مصادیق دارای گستره یک سان می باشد.

ناگفته نماند که مصادیق احسان گاه با مفاهیم پردامنه دیگری چون تقوا و ایمان و عمل صالح یگانه می شود و در کاربردهای قرآنی تفاوتی میان احسان و آن ها گذاشته نمی شود. (آل عمران آیات 133 و 134 و نیز کهف آیه 30 و یوسف آیه 90 و نیز زمر آیه 33 و 34)

آن کسان که در توانگری و تنگدستی انفاق می کنند و خشم خویش فرو می خورند و از خطای مردم در می گذرند خدا نیکوکاران را دوست دارد.

کمک به خویشاوندان

از دیگر کسانی که قرآن احسان نسبت به آنان را مورد تشویق قرار داده، کمک مالی به خویشان و بستگان است. یتیمان و بیچارگان و همسایگان دور و نزدیک و نیز دوستان بسیار نزدیک و هم نشین و در راه ماندگان نیز از جمله کسانی هستند که می بایست بی هیچ چشم داشتی به آنان احسان کرد. (نساء آیه 63 و 73)

قرآن بیان می کند که احسان به دیگران در حقیقت احسان به خویشتن است چنانکه می فرماید: إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ (اسراء آیه7)؛ زیرا شخص با احسان و نیکوکاری، شخصیت خود را کامل می گرداند و در تحقق تکامل وجودی خویش می کوشد. اگر انجام اعمال پسندیده و نیک، انسان را از خسران رهایی می بخشد و مصداق انسان پیروز و فائز می شود به این معناست که انسان در یک فرآیندی خود را از نقص به کمال می رساند.

به این معنا که انسان در اصل به جهت از دست دادن سرمایه وجودی خویش در زیان و خسران به سرمی برد و هیچ کسی از این قانون مستثنی نیست مگر آنانی که خود را شناخته و پس از شناخت خویش و حق در راستای رهایی از نقص و خسران با کارهای نیک تلاش می کنند. از این روست که می توان گفت احسان به دیگران به معنای احسان به خویشتن خویش است و کسی که به دیگری احسان می کند پیش از آن که این احسان و فواید آن به دیگری برسد به خود وی رسیده است؛ زیرا با این بینش و نگرش احسانی خویش، توانسته است از زیان و خسران رهایی یابد و از برکت احسان، خود را به تکامل برساند و شخصیت و شاکله وجودی خویش را کامل گرداند.


  
  

 

در این قسمت به آیاتی از قرآن پرداخته می شود که از نگاه احادیث و مفسران در باره حضرت خدیجه نازل شده و یا درارتباط با ایشان می باشند .  

خدیجه پاک و برگزیده...

و اذ قالت الملائکه یا مریم ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک علی نساء العالمین

آنسان که ملائکه گفتند : ای مریم خداوند شما را پاک گردانید و برگزید و نیز بر تمام زنان جهان هستی برتری داد )سوره آل عمران آیه 42(

مخاطب قرآن در این برتری کمال و پاکی حضرت مریم صلوات الله علیها می باشد لکن  با توجه به اینکه مفسرانی چون قرطبی طبرسی ابن کثیر و آلوسی بغدادی در ذیل تفسیر این آیه با استناد به کلامی از رسول الله صلی الله علیه و آله که فرمودند : فضلت خدیجه علی نساء امتی کما فضلت مریم علی نساء العالمین  یعنی خدیجه بر زنان امتم برتری یافت همانگونه که مریم بر زنان جهان برتری داشت و نیز در کلام دیگری که حضرت علی علیه السلام فرمودند که از رسول الله صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمودند : خیر نسائها مریم بنت عمران و خدیجه بنت خویلد (تفسیر ابن کثیر ج 1 ص 323 ) یعنی بهترین زنان مریم دختر عمران و خدیجه دختر خویلد هستند گویای این واقعیت است که مصداق دیگر این آیه حضرت خدیجه صلوات الله علیها نیز می باشند

شما را بواسطه خدیجه رضی الله عنها بی نیاز نمود

بر استواری این ادعا احادیثی است که مفسران در ذیل تفسیر این آیه گزارش کرده اند و در آنها نام مبارک این بانوی کم نظیر جهان هستی بیان شده است چنانچه قرطبی می نویسد : ظاهر قرآن و احادیث اقتضا می کند که حضرت مریم از تمام زنان برتر و پس از آن فاطمه و سپس خدیجه و بعد آسیه باشد (تفسیر جامع الاحکام ج 4 ص 59 )

این سخن مفهوم کلامی است که از رسول الله علیه و آله گزارش شده است

نقش حضرت خدیجه در بی نیازی رسول الله از نظر مالی و...

ووجدک عائلا" فاغنی (سوره ضحی،آیه 8)

و تو را فقیر الی الله یافت و سپس بی نیاز کرد

درتفسیر فرات کوفی با استناد به کلامی از ابن عباس خدیجه را عامل غنای رسول الله دانسته است .عن ابن عباس رضی الله عنه : ووجدک ضالا" عن النبوه "فهدی" الی النبوه "ووجدک عائلا" فاغنی" بخدیجه. (تفسیر فرات کوفی حدیث 730)

اگرچه برخی از مفسران (زمخشری در کشاف ج 4/768  و  علامه طباطبائی در المیزان ج 20/311 ) بی نیازی را اقتصادی دانسته اند لکن کلی بودن آیه و کلام امام رضا (ع) (در تفسیر صافی ج 4/342  و  کنز الدقایق ج 14/321) که فرمودند :  خداوند با مستجاب نمودن دعای حضرت ایشان را بی نیاز نمودند .می توان خدیجه (س) را عاملی بشری انسانی و مادی برای فراهم نمودن بستربی نیاز معنوی و مادی حضرت دانست .

و بر استواری این نتیجه کلام قرطبی است در تفسیر این آیه که می نویسد:شما را بواسطه خدیجه رضی الله عنها بی نیاز نمود.(تفسیر الجامع الاحکام ج 20/72)


  
  
الف: شناسنامه خدیجه
حضرت خدیجه

حضرت خدیجه پانزده سال قبل از عام الفیل وشصت وهشت سال قبل ازهجرت نبوی در شهر مکه دیده به جهان گشود وپس ازشصت وپنج سال زندگی با شرافت وفضیلت سرانجام در تاریخ دهم رمضان سال دهم بعثت و سه سال قبل ازهجرت رسول خدا به مدینه به لقاءالله پیوست .

نام او خدیجه ،و کنیه اش «ام هند» نام پدرش « خویلد ابن اسد » ونام مادرش « فاطمه دخترزائدة بن الاصم»می باشد.1

پدر ومادر خدیجه با چند واسطه به « لویّ بن غالب» می رسد که جدّ اعلای پیامبر خداست و مادرمادر خدیجه «هاله» دختر عبدمناف از اجداد پیامبر اسلام است. بنابراین خدیجه هم از طرف پدر وهم از سوی مادرش با پیامبر اسلام هم نسب می باشد. 2

ب: ازدواج خدیجه

خدیجه به وسیله قرابت فامیلی با رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم ) از یک طرف و ملاحظه اخلاق حمیده او در بازرگانی ازطرف دیگر ، وشنیدن اخباررسالت از علمای یهود ونصاری ازسوی سوم ، عاشق دلباخته معنوی پیامبر بود  و گاهی در این را ه گریه می کرد ! و در شب هایی خواب به چشم اوفرو نمی رفت . ولذا مشکل خود را با پسر عمویش که عالم برجسته نصارا بود در میان گذاشت، او دعایی نوشت ، وخدیجه آن را زیر بالشش گذاشت و شبانه در عالم خواب پیامبر را دید ، وآینده برایش روشن شد ، و چون چشم برگشود دیگربه خواب نرفت و سرانجام کنیزش نفیسه دختر ــــ وبه قولی خواهرش را به سراغ پیامبر فرستاد و رسماً در خواست ازدواج کرد.3

خدیجه با تلاش پیگیروتمهید مقدمات عاقلانه ، به ویژه با تدبیر پسر عمویش، ورقة بن نوفل ، سرانجام به مقصود خود رسید ، و فرزندان هاشم را که ستارگان حجاز بودند به خانه خود جذب کرد ، آنان در حالی که رسول خدا را با تمام عزت واحترام در میان گرفته بودند ، برای اجرای عقد به حضور خدیجه رسیدند ، و خطبه عقد با یک برنامه جالب اجراشد وپس از مراسم ، یادگار عبدالله در کنار عمویش ابوطالب عازم خانه پیشین گشت ، ولی خدیجه همراه با مهرومحبت ویژه دامن محمد را گرفت و گفت « سیدی !إلی بیتک فبیتی بیتک و أنا جاریتک !؛ای مولایم ! بیا به خانه خودت ، خانه من خانه تواست ، و من نیز کنیز تو هستم .»4

خدیجه به این طریق زندگی مشترک خود را با آن حضرت شروع کرد .

درعصرجاهلیت که وجود زن پاکدامن بسیار کم بود، وبسیاری اززنان به انحراف های عصر جاهلی آلوده بودند، حضرت خدیجه به خاطر قداست و پاکی در همه ابعاد ، به عنوان « طاهره» [پاک سرشت وپاک روش]خوانده می شد

ج : القاب خدیجه قبل از اسلام

القاب خدیجه (سلام الله علیها ) قبل از اسلام بسیار بوده است که کتابهای بسیاری در مورد آن سخن رانده اند و از جمله القاب عبارتند از:

    1.حضرت خدیجه (سلام الله علیها )قبل از ولادت ، درکتاب آسمانی انجیل که بر حضرت عیسی نازل شد به عنوان ـ بانوی مبارکه و همدم مریم در بهشت » یاد شده است ، در آنجا که در توصیف پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله ) خطاب به عیسی چنین آمده:

(نسله من مبارکة ، وهی مونس أمک فی الجنة)5

«نسل او از مبارکه (بانوی پربرکت) است که همدم مادرت مریم در بهشت می باشد »  

     2.درعصرجاهلیت که وجود زن پاکدامن بسیار کم بود، وبسیاری اززنان به انحراف های عصر جاهلی آلوده بودند، حضرت خدیجه به خاطر قداست و پاکی در همه ابعاد ، به عنوان « طاهره» [پاک سرشت وپاک روش]خوانده می شد.

    3 . ونیز شخصیت خدیجه در همان عصر آن چنان چشمگیر و مورد احترام خاص وعام بود که اورا با عنوان «سیده نسوان» [سرور زنان ] می خواندند.6

فصل دوم : فضایل خدیجه درقرآن و روایات

الف: ایمان و فداکاری خدیجه

خدیجه زنی با فضیلت ودارای کمالات علمی و معنوی بود ، ودر اثر معاشرت با پسر عمویش که عالمی دانا و دانشمند بود وبه رسالت پیامبر خدا در آینده ایمان داشت. می دانست که رسول خدا به پیامبری خواهد رسید.

حضرت خدیجه(س)

خدیجه ازعلمای دیگر یهود ونصارا نیز سخنانی در تأیید نبوت پیامبر شنیده بود، وازهمه مهم تر در سفر بازرگانی آن حضرت به سرزمین شام ازطریق غلامش« میسره» که همراه کاروان بود، اطلاعات زیادی از کرامات و معجزات آن بزرگوار شنیده وبر عشق وایمانش افزوده بود. لذا با ورقة بن نوفل رازدل گشود وخواهان وصلت با پیامبر شد .

همه اینها حاکی ازایمان خدیجه به رسالت پیامبر بود که سالها قبل ازبعثت آن حضرت اتفاق افتاده ، لذا پس از مبعوث شدن به رسالت الهی نخستین شخصی که به وی ایمان آورد خدیجه بود.7

امیر مؤمنان در «خطبه قاصعه»می فرمایند : روزی که رسول خدا به پیامبری رسید،نور اسلام  به هیچ خانه ای وارد نشد جز به خانه پیامبر وخدیجه که من سومین نفرآنان بودم که نور وحی و رسالت را می دیدم و عطر نبوت را استشمام می کردم .8

خدیجه ازنظر ایمان وعقیده به جایی رسیده بودکه خدا وپیامبر و ملائکه اورا دوست داشتند ،وبر ایمان اومباهات می کردند ، واو را افضل زنان پیامبر و جزء برترین زنان عالم و جهان معرفی می نمودند !

خدیجه زنی است که پیامبر خدا در حق او می گوید :ای خدیجه!خداوند متعال هر روز به وجود توچندین بار به ملائکه اش مباهات می کند .9

آری !خدیجه زنی بود که در اثر ایمان و فداکاری به جایی رسید که خداوند به اوسلام رساند . اونه تنها این همه ناملایمات را تحمل کرد،بلکه تمام تلخی های سیاسی واجتماعی آن روز را که قلب نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم ) را مجروح می ساخت ترمیم نمود ، و وی رادر ادامه سیرالهی اش یاری داد، ومایه آرامش شوهر گشت!

ب:خدیجه در قرآن

حضرت خدیجه نخستین ام المؤمنین است که در قرآن مجید به عنوان یکی از زنان پیامبر مورد توجه است، وبه طور شخصی نیز در سوره «ضحی» آیه هشتم به نام واوصاف او اشاره گردیده است.

قبلا خاطر نشان گردید که حضرت خدیجه قبل ازازدواج  با پیامبر ثروتمند ترین شخص جزیرة العرب بود، وحدود هشتاد هزار شتر داشت و کاروانهای تجارتی اوشب و روز در طائف ویمن وشام ومصر وسایر بلاد در حرکت بودند، برده های بسیار داشت، که به تجارت اشتغال داشتند.

حضرت خدیجه پس از ازدواج با پیامبر همه اموالش را قبل از اسلام وبعد از آن ، در اختیار پیامبر گذاشت ، تا آن حضرت هرگونه که خواست آن اموال را در راه خدا به مصرف برساند، به گونه ای که پیامبر که فقیربود بی نیاز شد ، وخداوند درمقام بیان نعمتهای خود به پیامبر اکرم از جمله می فرماید:10

«و وجدک عائلا فأغنی ؛ خداوند تو را فقیر یافت و بی نیاز نمود»11

این که نام وی درآدرس مذکور درقرآن مجید مورد عنایت قرار گرفته ، در تفسیرهای عامه و خاصه ودر روایات اهل بیت آمده است، و تصریح کرده اند که مراد از « بی نیازساختن پیامبر » مال و بخشش خدیجه بود که همه را در طبق اخلاص گذاشته وبرای پیشرفت دین مبین اسلام دراختیار پیامبر قرار داد.12

ج:خدیجه در روایات

در روایت اسلامی از طریق شیعه واهل تسنن نقل شده، اززبان پیامبر وامامان معصوم در شأن ومقام ارجمند ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) سخن فراوان با تعبیرات گوناگون به میان آمده است .

دراینجا نظرشما را به نمونه هایی ازآن گفتار جلب می کنم .

    1. پیامبر (صلی الله علیه و آله )فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت : ای رسول خدا!این خدیجه است ، هرگاه نزد تو آمد، براواز سوی پروردگارش واز طرف من ، سلام برسان:

«وبشرها ببیت فی الجنة من قصب لاصخب ولانصب »

 «و او را به خانه ای از یک قطعه (اززبرجد ) در بهشت که در آن رنج ونا آرامی نیست ، مژده بده »13

    2.پیامبر اکرم درتفسیر (آیه 27مطففین ) «عیناً یشرب بها المقربون ؛ همان چشمه بهشتی که مقربان از آن می نوشند»

     فرمود:

«المقربون السابقون؛رسول الله ، وعلی بن ابیطالب و الائمة، وفاطمه بنت محمد ؛»

«از مردان بسیاری به حد کمال رسیدند ، واز زنان به درجه آخر کمال نرسیدند مگر چهار زن که عبارتند از : آسیه ،مریم ، خدیجه ، فاطمه »14

    3.امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:

«سادات نساء العالمین اربع: خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد وآسیه بنت مزاحم ومریم بنت عمران ؛ »

« سرور بانوان دو جهان چهار بانو است که عبارتند از :خدیجه ، فاطمه ، آسیه و مریم »15

پیام این روایات این است که به رازهای عظمت مقام این بانوی ارجمند پی ببریم ، وشایستگی های اورا بشناسیم، واز او درمسیر تکامل به عنوان برترین الگو، پیروی کنیم .

د:خدیجه همسر رسول خدا  در دنیا و آخرت

پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم ) فرمود:

«اشتاقت الجنة إلی أربع من النساء : مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم زوجة فرعون وهی زوجة النبی ،فی الجنة »

 «و خدیجه بنت خویلد زوجة النبی فی الدنیا وآلاخرة وفاطمه بنت محمد »16

بهشت مشتاق چهار زن است : 1ـ مریم دختر عمران 2ـ آسیه دختر مزاحم ـ همسر فرعون ، که همسر پیامبر در بهشت است . 3ـ خدیجه دختر خویلد همسر رسول خدا در دنیا وآخرت 4ـ فاطمه دختر محمد (صل الله علیه واله وسلم)

هـ :خدیجه درآئینه معراج پیامبر

طبق پاره ای ازنقل ها ، معراج پیامبر از خانه خدیجه (علیها سلام )آغاز شد و باز گشت آن نیز در خانه خدیجه روی داد.

روایت شده : امام باقر (علیه السلام ) فرمود: «جبرئیل مرکب براق را شبانه کنار درخانه خدیجه آورد و در آن خانه به محضر رسول خدا رسید ،آن حضرت را از خانه بیرون آورد و بر مرکب براق سوار نموده واز مکه به سوی بیت المقدس سیر داد...»

مطابق پاره ای از شواهد وقراین ، پیامبر هنگام مراجعت ازمعراج نیز در خانه خدیجه فرود آمد .17

برای اینکه به مقام درخشان حضرت خدیجه دررابطه با مسأله معراج پیامبر بیشترپی ببریم نظرشمارا به روایت زیر جلب می کنم .

سلام خدا بر خدیجه : ابوسعید خدری می گوید: رسول خدافرمود: وقتی که در شب معراج ، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد و سیر داد،هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم : «آیا حاجتی داری؟» جبرئیل گفت: « حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرابه خدیجه برسانی »پیامبر (صلی الله علیه وآله) وقتی که به زمین رسید ، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه ابلاغ کرد. خدیجه گفت «ان الله هو السلام ، وفیه السلام ، الیه السلام ، وعلی جبرئیل السلام ؛ همانا ذات پاک خدا سلام است، واز او است سلام ، وسلام به سوی او باز گردد و برجبرئیل سلام باد.»18

این مطلب بیانگر اوج مقام حضرت خدیجه در پیشگاه خدااست.

و:آوردن کفن از سوی خدابرای خدیجه

در کتاب «الخصائص الفاطمیه» نقل شده : طبق روایت مشهور هنگامی که حضرت خدیجه رحلت کرد، فرشتگان رحمت از جانب خداوند کفن مخصوصی برای خدیجه نزد رسول خدا آوردند واین علاوه بر اینکه مایه برکت برای خدیجه بود،مایه تسلی خاطررسول خدا گردید. وبه این عنوان تقدیر وتجلیل جالبی از طرف خداوند؟ حضرت خدیجه به عمل آمد.

پیامبر اکرم پیکر مطهرحضرت خدیجه را با آن کفن پوشانید.سپس جنازه او را با همراهان به سوی قبرستان معلی بردند تا در کنار مادرش حضرت آمنه به خاک بسپارند . درآنجا قبری برای حضرت خدیجه آماده کردند، رسول خدا درمیان آن قبر رفت و خوابید ، سپس بیرون آمد وآن گوهر پاک را در آنجا به خاک سپرد.19

خدایا!به عظمت مقام خدیجه (علیها السلام ) ما را ازشیوه زندگی سراسر درخشان اوبهره مند فرما ، و از شفاعتش در قیامت مسرور گردان .


  
  

نگاهى به آموزه‏ هاى تربیتى در زندگى حضرت خدیجه علیهاالسلام

حضرت خدیجه

حضرت خدیجه همسر گرامى رسول اکرم صلى الله علیه و آله، 68 سال پیش از هجرت نبوى صلى الله علیه و آله در شهر مکه به دنیا آمد. پدر وى خویلد بن اسد و مادرش فاطمه دختر زائدة بن اصم مى‏باشد. او در چهل سالگى با حضرت محمد صلى الله علیه و آله که 25 سال از عمر شریفش را سپرى کرده بود ازدواج نمود. بنابر قول مشهور ثمره ازدواج خدیجه شش فرزند به نام‏هاى قاسم، عبدالله، رقیه، زینب، ام‏کلثوم و فاطمه علیهاالسلام بود. قبل از اسلام وى به خاطر دارا بودن صفات پسندیده و فضائل اخلاقى و پاکدامنى، «طاهره‏» لقب گرفت. ثروت خدیجه در میان اهل مکه بى‏نظیر بود و اهالى مکه با اموال وى به صورت مضاربه‏اى تجارت مى‏کردند. خدیجه پس از ازدواج با پیامبر همه آن ثروت را در اختیار حضرت رسول نهاد و بدین ترتیب از جنبه اقتصادى، دین اسلام را تقویت نموده و در گسترش آن نهایت تلاش خود را به جاى آورد .

مقام او در نزد پیامبر اکرم به حدى بود که در مدت 25 سال زندگى مشترک با این بانوى با عظمت، آن حضرت به خاطر تکریم وى با هیچ زنى ازدواج نکرد و بهترین دوران جوانى خویش را به وى بخشید. بعد از رحلت ‏حضرت خدیجه، رسول اکرم همیشه به یاد محبت‏ها و تلاش‏هاى او بود. بنابر برخى اقوال خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر اکرم با دو نفر دیگر به نام‏هاى «ابو هالة بن زراره تمیمى‏» و «عتیق بن عائذ مخزومى‏» نیز ازدواج کرده بود. این یاور با وفاى رسالت‏ بعد از 25 سال زندگى در کنار حضرت خاتم الانبیاء صلى الله علیه و آله در دهمین سال بعثت در 65 سالگى و در دهم ماه رمضان چشم از جهان فرو بست و قلب رسول خدا صلى الله علیه و آله و مسلمانان را داغدار نمود .

پیامبر اکرم در مورد همسر گرامى خویش مى‏فرماید: «خدیجه زنى بود که چون همه از من روى مى‏گردانیدند او به من روى مى‏کرد و چون همه از من مى‏گریختند، به من محبت و مهربانى مى‏کرد و چون همه دعوت مرا تکذیب مى‏کردند به من ایمان مى‏آورد و مرا تصدیق مى‏کرد. در مشکلات زندگى مرا یارى مى‏داد و با مال خود کمک مى‏کرد و غم از دلم مى‏زدود.»

پیامبر اکرم پیکر پاک او را در حجون با دست‏هاى خویش به قبر گذاشت و از شدت حزن و اندوه سال وفات او را که با فاصله اندکى از رحلت ابوطالب علیه السلام رخ داده بود، عام الحزن (سال اندوه) نامید. امیرالمؤمنین على علیه السلام به پاس خدمات آن دو بزرگوار به جهان اسلام اشعارى جانسوز سروده و در بخشى از آن حزن و ماتم قلبى خویش را بیان داشته است:

اعینى جودا بارک الله فیکما                                                          على هالکین لا ترى لهما مثلا

على سید البطحاء وابن رئیسها                                                   و سیدة النسوان اول من صلى

مهذبة قد طیب الله خیمها                                                           مبارکة والله ساق لها الفضلا

فبت اقاسى منهما الهم والثکلا                                                 مصابهما ادجى الى الجو والهواء (1)

«اى چشمان من! احسنت ‏بر شما، [اشک بریزید] در فراق آن دو بزرگوارى که نظیر ندارند. بر سرور سرزمین بطحاء و فرزند رئیس آن و بر بانوى بانوان که نخستین نمازگزار بود. (آن بانوى) پاکدامنى که خداوند خصلت‏هاى او را پاکیزه کرده است. (بانوى) مبارکى که خداوند برترى را به سوى او رانده است .

مصیبت این دو عزیز فضا را بر من تیره و تار ساخته و [از این پس] شب‏ها را در اندوه و حزن این دو سر مى‏کنم.»

در این نوشتار بر آن شدیم که نقش این بانوى خجسته را در گسترش آموزه‏هاى مکتب تربیتى اسلام مورد توجه قرار داده و مواردى قابل توجه از آن را به خوانندگان گرامى تقدیم داریم. به امید این که بتوانیم از این شخصیت‏ برجسته و بانوى نمونه در جهان اسلام درس‏ها آموخته و با شناخت فضائل و مناقب آن بزرگوار، از او به عنوان اسوه و الگوى تربیتى پیروى کنیم .

 

1- فضائل اخلاقى و علمى

مطالعه تاریخ زندگى حضرت خدیجه علیهاالسلام نشان مى‏دهد که او هم در دوران جاهلیت و هم بعد از بعثت ‏خاتم الانبیاء داراى فضائل اخلاقى و کمالات معنوى بوده است. او در جامعه خود به عنوان یک الگوى زن برتر، تاثیر بسزایى در گسترش صفات نیک انسانى داشته است. سخاوت، کرامت، ایثار و فداکارى، عفت و پاکدامنى، دوراندیشى و درایت و توجه به مستمندان، عطوفت و مهربانى و صبر و استقامت، از جمله فضیلت‏هاى پسندیده ایست که صفحات تاریخ این زن نمونه را نشان مى‏دهد .

به همین جهت آن بانوى یگانه در میان زنان رسول خدا شرایط هم کفو بودن را احراز نمود و یک همتاى واقعى براى حضرت محمد صلى الله علیه و آله بود. عدم ازدواج مجدد پیامبر اکرم در زمان حیات خدیجه کبرى علیهاالسلام نشانگر جاذبه‏هاى معنوى و فضائل اخلاقى بى‏شمار در وجود آن حضرت است، که بدون تردید برخوردارى از آن صفات نقش مهم و اساسى در زندگى رسول خدا داشته است. به همین جهت پیامبر این بانوى تربیت‏یافته را از برترین زنان بهشتى شمرده و مى‏فرماید: «افضل نساء اهل الجنة خدیجة بنت ‏خویلد و فاطمة بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم امراة فرعون (2)؛ بهترین زنان اهل بهشت عبارتند از: خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم [یعنى] زن فرعون.»

مشرکان با سخنان توهین‏آمیز و اعمال وقیحانه‏اى پیامبر اکرم را ناراحت مى‏کردند و از این ناحیه مشکلات فراوانى پیش روى پیامبر اکرم بود، اما همه این گرفتارى‏ها به وسیله خدیجه علیهاالسلام جبران مى‏شد. او شخص پیامبر و مشکلات آن حضرت را آگاهانه درک مى‏کرد و بدین جهت در پیشرفت اهداف آن حضرت تلاش مى‏نمود و سخنانش را تصدیق مى‏کرد و او را از تمام غم‏ها و غصه‏ها مى‏رهانید .

وفادارى این بانوى آسمانى در راه رسیدن به اهداف والاى همسر خویش، مورد توجه سیره‏نویسان و محققان قرار گرفته است. او از اولین لحظات بعثت، به رسول خدا ایمان آورد و تا آخرین لحظات بر ایمان خود پاى فشرد و لحظه‏اى شک و تردید به دل راه نداد .

گذشته از فضائل اخلاقى، او از کمالات علمى نیز برخوردار بود. تاریخ گواهى مى‏دهد که خدیجه در مورد دانش عصر خود اطلاعات فراوانى داشت و از کتاب‏هاى آسمانى آگاه و از نظر عقل و درایت و زیرکى بر تمام زنان حتى بسیارى از مردان معاصر برترى داشت. بنابراین او داراى تمام کمالات و امتیازهایى بود که یک زن مى‏تواند داشته باشد .

با توجه به نکات یاد شده، خدیجه به عنوان اولین بانوى مسلمان در ترویج فرهنگ اسلامى و الگوهاى یک زن مسلمان و با کمال، نقش والاى خود را ایفا کرده است و بانوان بسیارى از تربیت عملى وى درس‏ها آموخته‏اند. اهمیت فضائل اخلاقى و کمالات انسانى در وجود این بانوى با فضیلت آنگاه به اوج خود مى‏رسد که نگاهى به وضع زن در ایام جاهلیت و قبل از بعثت پیامبر اکرم بیندازیم .

زن در آن روز نه تنها از حقوق خود محروم بود و با رقت آورترین وضع زندگى مى‏کرد، بلکه به عنوان مایه ننگ و عار و موجودى شوم زنده به گور مى‏شد. خدیجه در چنین عصرى اثبات نمود که یک زن نه تنها حق حیات دارد و باید حقوق مسلم خود را طلب نماید، بلکه مى‏تواند با اعمال شایسته و تلاش و کوشش، به مرحله‏اى برسد که خداوند متعال به او سلام برساند؛ همچنان که امام باقر علیه السلام از پیامبر اکرم نقل مى‏کند: شبى که در معراج بودم، به هنگام بازگشت از سفر معراج به جبرئیل گفتم: اى جبرئیل! آیا خواسته‏اى از من دارى؟ گفت: خواهش من این است که از طرف خداوند و من، به خدیجه سلام برسانى. (3)

حضرت خدیجه

2- پرورش فرزندان صالح

بدون تردید، مادر به عنوان مؤثرترین عامل محیطى و وراثتى در پرورش و رشد شخصیت کودک نقش به سزایى دارد. حضرت خدیجه علاوه بر این که به نص قرآن مادر روحانى همه مؤمنین است، به عنوان مادرى شایسته و با ایمان در دامن خویش، فرزندان نیک و صالحى براى رسول‏ خدا تربیت نمود. وى شش فرزند براى پیامبر به دنیا آورد و در دامن پر مهر خویش پرورش داد که در میان آن‏ها حضرت فاطمه علیهاالسلام از رتبه خاصى برخوردار است. دخترى که رهبرى اسلام بعد از پیامبر اکرم و حضرت على علیه السلام از نسل او پدید آمد و ادامه یافت .

این دختر با مادرش آنچنان ارتباط تنگاتنگ داشت که هنگام رحلت‏ حضرت خدیجه، فاطمه علیهاالسلام که در حدود پنج‏ سال داشت‏ شدیدا بى‏تابى مى‏کرد و به دور پدر بزرگوارش مى‏چرخید و مى‏گفت: « پدر جان! مادرم کجاست؟» حضرت جبرئیل نازل شد و فرمود: یا رسول‏ الله! خداوند مى‏فرماید: سلام ما را به فاطمه برسان و به او اطلاع بده که مادرش خدیجه در خانه‏هاى بهشتى با آسیه و مریم زندگى مى‏کند. (4)

این دختر پاکیزه، هنگام رحلت مادر وقتى احساس کرد که حضرت خدیجه شدیدا در فراق او و پدر ارجمندش ناراحت است و نگران تنهایى و بى‏یاورى حضرت محمد صلى الله علیه و آله مى‏باشد، به مادرش دلدارى داده و گفت: «یا اماه! لاتحزنى ولا ترهبى فان الله مع ابى (5)؛ مادر جان! اندوهگین و مضطرب نباش، زیرا خداوند یار و یاور پدرم مى‏باشد.»

امامان معصوم علیهم السلام نیز همیشه به وجود چنین مادرى افتخار مى‏کردند؛ همچنان که حضرت مجتبى علیه السلام هنگامى که با معاویه مناظره مى‏کرد، در مورد یکى از علل انحراف معاویه از محور حق و انحطاط اخلاقى وى و سعادت و خوشبختى خود به نقش مادر در تربیت افراد اشاره کرده و فرمود: معاویه! چون مادر تو «هند» و مادربزرگت «نثیله‏» مى‏باشد [و در دامن چنین زن پست و فرومایه‏اى پرورش یافته‏اى] این گونه اعمال زشت از تو سر مى‏زند و سعادت ما خانواده در اثر تربیت در دامن مادرانى پاک و پارسا همچون خدیجه علیهاالسلام و فاطمه علیهاالسلام مى‏باشد. (6)

هنگام رحلت‏ حضرت خدیجه، فاطمه علیهاالسلام که در حدود پنج‏ سال داشت‏ شدیدا بى‏تابى مى‏کرد و به دور پدر بزرگوارش مى‏چرخید و مى‏گفت: « پدر جان! مادرم کجاست؟» حضرت جبرئیل نازل شد و فرمود: یا رسول‏ الله! خداوند مى‏فرماید: سلام ما را به فاطمه برسان و به او اطلاع بده که مادرش خدیجه در خانه‏هاى بهشتى با آسیه و مریم زندگى مى‏کند.

امام حسین علیه السلام در روز عاشورا براى معرفى خویش و آگاه کردن دل‏هاى بیدار، به مادرش فاطمه علیهاالسلام و مادربزرگ شایسته و فداکارش حضرت خدیجه اشاره نموده و فرمود: « شما را به خدا قسم مى‏دهم! آیا مى‏دانید که مادر من «فاطمه زهرا» دختر محمد است؟! گفتند: آرى [ ... فرمود: ] شما را به خدا قسم مى‏دهم! آیا مى‏دانید که مادربزرگ من خدیجه دختر خویلد، نخستین زنى است که اسلام را پذیرفت؟! گفتند: آرى.» (7)

حضرت خدیجه علاوه بر این که در دامان پر مهر و عطوفت‏ خویش فرزندان پیامبر را پرورش داد، فرزندان شایسته‏اى را نیز قبل از ازدواج با پیامبر تربیت کرده بود که از جمله آن‏ها هند بن ابى هاله مى‏باشد . او (هند) در مدت سه شبانه روزى که پیامبر اکرم در هنگام هجرت در غار ثور مخفى شده بود، به همراه على علیه السلام دور از چشم مشرکان مکه محرمانه به پیامبر صلى الله علیه و آله آذوقه مى‏برد و برمى‏گشت. وى مردى بزرگوار، شریف، فصیح و محدث بود و از شوهر دیگر خدیجه به نام ابى هالة بن زرارة تمیمى متولد شده بود. (8)

هند پسر خدیجه همان کسى است که امام حسن علیه السلام به عنوان دایى خود از وى نام مى‏برد. وى اوصاف و شمایل رسول خدا را براى امام مجتبى علیه السلام توصیف مى‏کرد و بسیار مورد علاقه پیامبر اکرم بود. او بت‏هاى مشرکان را مى‏شکست (9) و در جنگ جمل در رکاب حضرت على علیه‌السلام به شهادت رسید. (10) و (11)

 

3- توجه به نیازهاى عاطفى و خواسته‏ هاى فرزندان

مهرورزى و محبت‏ به کودکان و رفع نیازهاى معنوى و عاطفى فرزندان، یکى دیگر از اصول تربیتى اسلام مى‏باشد. حضرت خدیجه به عنوان یک مادر دلسوز و مربى آگاه در این مورد حساسیت ویژه‏اى داشت . ماجراى زیر بیانگر این ویژگى حضرت خدیجه مى‏باشد .

در ایام بیمارى خدیجه که به مرگ وى انجامید، روزى اسماء بنت عمیس به عیادتش آمد، او خدیجه را گریان و ناراحت مشاهده کرد و به او دلدارى داده و گفت: تو از بهترین زنان عالم محسوب مى‏شوى، تو تمام اموالت را در راه خداوند بخشیدى، تو همسر رسول گرامى اسلام هستى و بارها تو را به بهشت‏ بشارت داده است. با این همه چرا گریان و نگران هستى؟

حضرت خدیجه

خدیجه علیهاالسلام فرمود: اسماء! من در فکر این هستم که دختر هنگام ازدواج نیاز به مادر دارد تا نگرانى‏ها و اسرارش را به مادر بگوید و خواسته‏هایش را به عنوان محرم اسرار مطرح نماید، فاطمه کوچک است، مى‏ترسم کسى نباشد که متکفل کارهاى وى در هنگام عروسى شود و برایش مادرى کند .

اسماء بنت عمیس گفت: اى بانوى من! نگران نباش من با تو عهد مى‏کنم که اگر تا آن موقع زنده ماندم به جاى تو براى فاطمه مادرى کنم و نیازهاى روحى و عاطفى وى را برطرف نمایم .

بعد از وفات خدیجه علیهاالسلام هنگامى که شب ازدواج حضرت فاطمه علیهاالسلام فرا رسید، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: همه زن‏ها از اتاق عروس خارج شوند و کسى در آنجا باقى نماند. همه رفتند، اما پیامبر اکرم متوجه شد که هنوز اسماء بنت عمیس در اتاق باقى مانده است. فرمود: آیا نگفتم همه زنان بیرون روند؟ اسماء گفت: چرا یا رسول‏الله من شنیدم و قصد مخالفت ‏با فرمایش شما را نداشتم، ولى عهد من با خدیجه مرا بر آن داشت که در این‏جا بمانم؛ چون با خدیجه پیمان بسته‏ام که در چنین شبى براى فاطمه مادرى کنم. (12)

حضرت رسول اکرم با شنیدن این سخن به گریه در آمد و فرمود: تو را به خدا سوگند براى این کار ایستاده‏اى؟ اسماء عرض کرد: آرى. پیامبر دست ‏به دعا برداشته و براى اسماء بنت عمیس دعا کرد. (13)

حضرت خدیجه گذشته از فضائل اخلاقى، از کمالات علمى نیز برخوردار بود. تاریخ گواهى مى‏دهد که خدیجه در مورد دانش عصر خود اطلاعات فراوانى داشت و از کتاب‏هاى آسمانى آگاه و از نظر عقل و درایت و زیرکى بر تمام زنان حتى بسیارى از مردان معاصر برترى داشت. بنابراین او داراى تمام کمالات و امتیازهایى بود که یک زن مى‏تواند داشته باشد .

همچنین حضرت خدیجه در مورد آینده دختر خردسال خویش خطاب به پیامبر اکرم دغدغه‏هایى را به این ترتیب بیان نمود: یا رسول‏الله! این دختر من - با اشاره به حضرت فاطمه علیهاالسلام - بعد از من غریب و تنها خواهد شد. مبادا کسى از زنان قریش او را آزار برساند، مبادا کسى به صورتش سیلى بزند، مبادا کسى صداى خود را بر روى او بلند کند، مبادا کسى با او رفتارى تند و خشن داشته باشد. (14)

 

4- رعایت آیین شوهردارى

یکى از برنامه‏هاى تربیتى اسلام، آموزش آیین شوهردارى به بانوان مى‏باشد . اگر به آمار اختلافات خانوادگى و طلاق و ناهنجارى‏هاى خانواده‏ها توجه شود، بخش قابل توجهى از این مشکلات به رفتارهاى بانوان و زنان و دختران جوان بر مى‏گردد و این همه، به خاطر ناآگاهى و عدم توجه به حقوق شوهران، رعایت نکردن آداب معاشرت، عدم آگاهى از اصول شوهردارى در اسلام است. حضرت خدیجه علیهاالسلام در ترویج آیین شوهردارى اسلامى و رعایت ‏حقوق همسر، نهایت تلاش را به عمل مى‏آورد .

حضرت خدیجه علیهاالسلام با شیوه‏هاى مختلفى فضاى خانواده را آرام نگاه داشته و امنیت روحى و روانى را براى شوهر و فرزندان برقرار و زمینه را براى رشد فضائل اخلاقى فراهم مى‏آورد. در اینجا به برخى از روش‏هاى تکریم شوهر و همسردارى حضرت خدیجه اشاره مى‏کنیم:

الف) ابراز محبت:

حضرت خدیجه در فرصت‏هاى مناسب به همسر گرامى خویش ابراز علاقه و محبت مى‏کرد . او در قالب اشعارى زیبا درباره پیامبر اکرم، مکنونات قلبى خویش را چنین ابراز مى‏دارد:

فلو اننى امشیت فى کل نعمة                                                و دامت لى الدنیا و ملک الاکاسرة

فما سویت عندى جناح بعوضة                                                اذا لم یکن عینى لعینک ناظرة (15)

«اگر تمام نعمت‏هاى دنیا و سلطنت‏هاى پادشاهان را داشته باشم و ملک آن‏ها همیشه از آن من باشد، به نظر من به اندازه بال پشه‏اى ارزش ندارد زمانى که چشم من به چشم تو نیفتد.»

 

ب) طرح غیرمستقیم خواسته ‏ها

بدون شک هر زنى از شوهر خویش انتظارات و توقعاتى دارد. این درخواست‏هاى معقول زن، اگر در محیطى محبت‏آمیز و همراه با حفظ حریم‏هاى اخلاقى باشد، امرى پسندیده‏تر و جذاب خواهد بود . اگر این خواسته‏ها به صورت غیرمستقیم انجام گیرد، در تحکیم روابط خانوادگى و افزایش محبت تاثیرى فوق العاده خواهد داشت. حضرت خدیجه علیهاالسلام خدمات زیادى را در خانه پیامبر اکرم انجام داده و صدمات فراوانى متحمل شده بود، از این رو به صورت طبیعى مى‏توانست انتظارات و توقعاتى را نیز از آن حضرت داشته باشد، اما او هیچ‏گاه خواسته‏هاى شخصى خویش را به صورت مستقیم بیان نمى‏کرد بلکه سعى مى‏کرد آن‏ها را به عنوان یک پیشنهاد و یا خواهش غیر مهم و در کمال ادب و احترام مطرح نماید.

حضرت خدیجه در آستانه وفات خویش هنگامى که وصیت‏هاى خود را بیان مى‏کرد، آن‏ها را در قالب یک گفت و گوى صمیمانه و محبت‏آمیز مطرح نمود . وى خطاب به پیامبر اکرم عرض کرد: «یا رسول‏ الله! چند وصیت دارم، البته من در حق تو کوتاهى کردم، مرا عفو کن .

حضرت خدیجه

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: هرگز از تو تقصیرى مشاهده نکردم. تو نهایت درجه تلاش خود را به کار گرفتى و در خانه من زحمات و مشکلات زیادى را متحمل شدى و تمام دارایى خود را در راه خدا مصرف کردى. حضرت خدیجه علیهاالسلام عرض کرد: یا رسول‏ الله! مى‏خواهم خواسته‏اى را توسط دخترم فاطمه به شما برسانم و شرم دارم آن را مستقیما بازگو نمایم .

پیامبر از منزل خدیجه بیرون رفت. آن‏گاه خدیجه دخترش فاطمه را صدا کرد و به او گفت: عزیزم! به پدر بزرگوارت بگو که مادرم مى‏گوید: من از قبر هراسناکم، دوست دارم مرا در لباسى که هنگام نزول وحى به تن داشتى کفن کرده و در قبر بگذارى. فاطمه علیهاالسلام به نزد پدر آمده و پیام مادرش را رساند . پیامبر آن لباس را براى خدیجه فرستاد . هنگامى که فاطمه علیهاالسلام آن را آورد، نشاط زیادی وجود خدیجه را فرا گرفت. آنگاه حضرت خدیجه با دلى آرام چشم از جهان فرو بست . پیامبر اکرم مشغول تجهیز و غسل و حنوط وى شد، هنگامى که خواست‏ خدیجه را کفن کند، حضرت جبرئیل امین نازل شد و گفت: یا رسول‏ الله! خداوند سلام مى‏رساند و مى‏فرماید: کفن خدیجه به عهده ماست و آن یک کفن بهشتى خواهد بود. پیامبر اکرم اول با پیراهن خود و از روى آن با کفن بهشتى خدیجه را کفن کرد .

 

ج) دلجویى و دلدارى همسر

خانواده کانون آرامش و راحتى‌بخش هر انسانى است. مردى که در بیرون خانه با هزاران مشکل و گرفتارى رو به روست و گاهى در راه رسیدن به هدف و کسب روزى حلال سخنان ناروا شنیده و لطمات روحى و جسمى زیادى را متحمل مى‏شود، انتظار دارد که کسى از وى دلجویى کرده و حرف دلش را شنیده و با کلمات شفابخش و برخوردهاى آسایش آفرین مرهم گذار دردهاى انباشته در دل او باشد .

خدیجه پس از ازدواج با پیامبر همه آن ثروت را در اختیار حضرت رسول نهاد و بدین ترتیب از جنبه اقتصادى، دین اسلام را تقویت نموده و در گسترش آن نهایت تلاش خود را به جاى آورد .

حضرت خدیجه چنین همسرى براى پیامبر اکرم بود. مشرکان با سخنان توهین‏آمیز و اعمال وقیحانه‏اى پیامبر اکرم را ناراحت مى‏کردند و از این ناحیه مشکلات فراوانى پیش روى پیامبر اکرم بود، اما همه این گرفتارى‏ها به وسیله خدیجه علیهاالسلام جبران مى‏شد . او شخص پیامبر و مشکلات آن حضرت را آگاهانه درک مى‏کرد و بدین جهت در پیشرفت اهداف آن حضرت تلاش مى‏نمود و سخنانش را تصدیق مى‏کرد و او را از تمام غم‏ها و غصه‏ها مى‏رهانید .

علامه سید شرف الدین در این مورد مى‏نویسد: «او مدت 25 سال با پیامبر صلى الله علیه و آله زندگى کرد بدون آنکه زن دیگرى در زندگى او شریک شود و اگر در حیات باقى مى‏ماند، پیامبر باز هم شریک دیگرى انتخاب نمى‏کرد. او در تمام طول زندگى زناشویى شریک درد و رنج پیامبر بود، زیرا با مال خود به او نیرو مى‏بخشید و با گفتار و کردار از او دفاع مى‏نمود و به او در مقابل عذاب و درد کافران که در راه رسالت و اداى آن نصیبش مى‏کردند تسلى مى‏داد. او به همراه على علیه السلام هنگام نزول نخستین وحى آسمانى به پیامبر، در غار حرا بود.» (16)

پیامبر اکرم در مورد همسر گرامى خویش مى‏فرماید: «خدیجه زنى بود که چون همه از من روى مى‏گردانیدند او به من روى مى‏کرد و چون همه از من مى‏گریختند، به من محبت و مهربانى مى‏کرد و چون همه دعوت مرا تکذیب مى‏کردند به من ایمان مى‏آورد و مرا تصدیق مى‏کرد. در مشکلات زندگى مرا یارى مى‏داد و با مال خود کمک مى‏کرد و غم از دلم مى‏زدود.» (17)

خدیجه آنچنان در روح و جان همسر بزرگوارش تاثیر گذاشته بود که مدت‏ها بعد از رحلت ‏حضرت خدیجه علیهاالسلام، هرگاه حضرت رسول صلى الله علیه و آله گوسفندى را ذبح مى‏کرد، مى‏فرمود سهمى هم برای دوستان خدیجه بفرستید، زیرا من دوستان ‏خدیجه را هم دوست مى‏دارم .

حضرت خدیجه

5- برترین معیارهاى انتخاب همسر

هر جوانى در زندگى خویش نیاز به ازدواج دارد و ازدواج در اسلام، یک امر مقدس و عبادت محسوب مى‏شود. دختر و پسرى که مى‏خواهند به سوى امر مقدس ازدواج قدم بردارند، اولین گام را از خود دوستى به سوى غیردوستى بر مى‏دارند، آنان با امضاى پیمان مقدس زناشویى از دایره خودخواهى بیرون رفته و با وارد شدن ‏به مرحله جدیدى از زندگى، بخشى از کمبودهاى خود را جبران مى‏کنند که از جمله آن‏ها مى‏توان به بقاى نسل، رسیدن به آرامش و سکون، تکمیل و تکامل، تامین نیاز جنسى، سلامت و امنیت اجتماعى و تامین نیازهاى روحى و روانى اشاره کرد . اما در این میان مهم‏ترین دغدغه‏هاى هر دختر و پسر جوان که در آستانه ازدواج قرار مى‏گیرد، برترین معیارها و ملاک‏هاى ازدواج در انتخاب همسر آینده‏اش مى‏باشد .

حضرت خدیجه علیهاالسلام به عنوان الگوى دختران و زنان مسلمان در مورد انتخاب حضرت محمد صلى الله علیه و آله به عنوان همسر آینده خویش ملاک‏ها و اصولى را مطرح مى‏کند که از گفت و گوى وى با پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله معلوم مى‏شود .

خدیجه هنگام پیشنهاد ازدواج با رسول خدا صلى الله علیه و آله به وى گفت: به خاطر خویشاوندیت ‏با من، بزرگواریت، امانتدارى تو در میان مردم، اخلاق نیک و راست گوئیت، مایلم با تو ازدواج کنم . (18)

ارزش این انتخاب خدیجه آنگاه نمایان مى‏شود که بدانیم او در آن هنگام، موقعیتى عالى و ممتاز در جامعه خود داشت و تمام امکانات و زمینه‏ها براى ازدواج وى با هر یک از جوانان نامدار و ثروتمند قریش فراهم بود .


  
  
حضرت خدیجه

آری! پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یار دیرینه خود را از دست داد.

چون حضرت خدیجه بانوی فداکار و همسر بی نهایت مهربان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در سن شصت و پنج‌سالگی از دنیا رفت ، پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را با دست مبارک خویش در حجون مکه (قبرستان ابوطالب) به خاک سپردند . حزن در گذشت او پیامبر (صلی الله علیه و آله) را بسیار محزون ساخت به همین دلیل آن حضرت سال در گذشت‌حضرت خدیجه را عام الحزن‌ - سال اندوه - نام نهاد. از ثروت بسیار حضرت خدیجه همسر بی‌همتای پیامبر (صلی الله علیه و آله) اسلام رونق یافت .

 

معرفی خدیجه(س)

پدر او: خو یلد بن عبد الغری بن قُصَی بن کلاب است.

مادر او: فاطمه دختر زائده بن أصَم است.

تولد: سال 68 پیش از هجرت

فرزندان: قاسم، عبدا...، زینب، ام کلثوم، فاطمه و رقیه می‌باشند.

لقب: طاهره

وفات: در ماه رمضان سال دهم بعثت و پس از سه روز بعد از وفات ابوطالب است.

 

ازدواج خدیجه با محمد(ص)

در هنگام ازدواج با پیغمبر(صلی الله علیه و آله) عمر شریف آن حضرت 25 سال و عمر خدیجه 40 سال بود. ثروتش از همه قریش بیشتر بود و اهالی مکه با اموال او پیش از آنکه با پیغمبر (صلی الله علیه و آله) ازدواج کند تجارت می‌کردند و خدیجه پس از ازدواج با پیغمبر هر چه داشت به وی بخشید و این ثروت هنگفت از پایه‌های تشکیل دهنده دعوت اسلامی به شمار می‌رود.

اخلاق حَسَنه، بزرگواری و بزرگ منشی خدیجه از سوی و ثروت بسیار او از سوی دیگر او را در میان زنان قریش و بلکه زنان عرب برتری داده بود، آن گونه که او را ملکه عرب و سیّده بطحا لقب داده بودند

سخن از اسلام خدیجه گفتن در واقع سخن از اسلام در روز نخستین است. همه امت اتفاق نظر دارند که خدیجه اولین بانویی است که اسلام آورده است. در همان زمانی که پیامبر گرامی از اذیت و آزار و دشواری‌ها رنج می‌برد، آنجا کسی بود که از بار اندوه و غم‌های او می‌کاست و موجب می‌شد که غم‌ها و اندوه‌های خویش را به فراموشی سپارد. او تنها خدیجه همان زن با ایمان بود، همان زن گران قدری که یاور و شریک محمد (صلی الله علیه و آله) بود.

رسول گرامی (صلی الله علیه و آله) به خاطر صداقت و امانتی که از او نمایان شده بود به صادق و امین معروف بود و خداوند حاضر و ناصر چنین می‌خواست که خدیجه دارای سیره ای باشد که بدان از همه زنان منحصر به فرد باشد، به همین جهت در دوره جاهلیت به طاهره معروف بود و همین لقب برای شرف و افتخار او کافی است.

 

گران‌ترین مهریه

ثروتمندترین زن قریش و شاید ثروتمندترین زن سرزمین بطحا اینک قصد ازدواج کرده است. بسیاری در این اندیشه‌اند که چه مَهر گزافی باید پرداخته شود! امّا خدیجه(علیهاالسلام) مهرش را از مال خود قرار داد. چشم‌ها به تحیّر گشوده شد و زبان‌ها به سرزنش. یکی از قریش گفت: «عجب است که مهر را زنان برای مردان ضامن می‌شوند!» و ابوطالب عموی بزرگوار پیامبر ـ که سلام خدا بر آن‌ها باد ـ همان دریای غیرت و کوه صلابت، خروشید که: «اگر شوهران دیگر چون فرزند برادر من باشند زنان به گران‌ترین قیمت‌ها و بلندترین مهرها ایشان را طلب خواهند کرد و چون مانند شما باشند، زنان مهر گران از شما خواهند خواست» و به راستی که خدیجه عالمی را به پای یک نگاه مهربان پیامبر(صلی الله علیه و آله) فدا می‌کرد.

 

مناقب خدیجه(س)

حضرت خدیجه

مناقب خدیجه فراوان است و او از میان زنان کسی است که به مرحله کمال رسیده است. او خردمند و با جلال و متدین و پاک‌دامن و بزرگوار و از اهل بهشت بود. پیغمبر (صلی الله علیه و آله) او را ستایش می‌کرد و بر دیگر زنان مؤمن برتری می‌داد و او را بسیار بزرگ می‌داشت تا جائیکه عایشه می‌گفت: به زنی رشک نبردم آنچنان که به خدیجه حسد ورزیدم زیرا که پیامبر (صلی الله علیه و آله) بسیار زیاد از او یاد می‌کرد.

خدیجه بنت خُوَیْلِدْ ـ که سلام خدا بر او باد ـ زنی بود مورد احترام و صاحب نام، آن هم در دوران تاریک جاهلیّت عرب و دوران ننگ شمردن زنان.

اخلاق حَسَنه، بزرگواری و بزرگ منشی خدیجه از سوی و ثروت بسیار او از سوی دیگر او را در میان زنان قریش و بلکه زنان عرب برتری داده بود، آن گونه که او را ملکه عرب و سیّده بطحا لقب داده بودند. زنی پاک‌دامن و عفیف، با اخلاق و آدابی نیکو و با مرتبه‌ای بالا از فهم و اندیشه؛ زنی که لایق همسری با خورشید هدایت و لایق مادری برترینِ زنانِ عالم، فاطمه زهرا، شد. زنی فداکار و از جان گذشته که در راه محبّت پیامبر نه از ثروت و شهرت اجتماعی، که از جان نیز دریغ نکرد. سلام خدا بر او باد.

 

آخرین سخن خدیجه  در بستر مرگ

آخرین سخن خدیجه، به هنگامی که بر بستر مرگ خفته بود، از درد و رنج هائی که در راه پیامبر(صلی الله علیه و آله) دیده بود کم ارج تر نبود. لحظه‌ای که شبح مرگ بر چهره او سایه افکنده بود به پیامبر چنین می‌گوید:

« ای رسول خدا ...... من در حق تو کوتاهی کردم و آنچه شایسته تو بود، انجام ندادم.از من در گذر و اگر اکنون، دل در طلب چیزی داشته باشم, خشنودی توست.»

کلمات بر لبان پاکش می‌لغزد و آخرین نفس‌هایش را با خشوع و ایمان بر می‌آورد ......

عایشه که خود از همسران پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) پس از خدیجه (علیها السلام) می‌باشد، علاقه و محبت شدید آن حضرت نسبت به خدیجه کبری(علیها السلام) را این گونه توصیف می‌کند: " من خدیجه را هرگز ندیده بودم، اما آنچنان که بر خدیجه حسد ورزیدم، بر هیچ یک از همسران پیامبر رشک نبردم، چرا که پیامبر او را بسیار یاد می‌کرد

القاب حضرت خدیجه

حضرت خدیجه علیهاالسلام پیش از ولادتْ در کتاب آسمانی انجیل که بر حضرت عیسی نازل شد، به عنوان «بانوی مبارکه» و هم دم مریم در بهشت یاد شده است. هم چنین در عصر جاهلیت که بسیاری از زنان به انحراف‌های عصر جاهلی آلوده بودند، حضرت خدیجه علیهاالسلام به خاطر قداست و پاکی به عنوان «طاهره» یعنی پاک سرشت و پاک روش خوانده شد. از سویی نیز شخصیت خدیجه علیهاالسلام آن چنان چشم گیر بود که او را به عنوان «بانوی بانوان» و «سرور زنان» می‌خواندند. لقب دیگر آن حضرت «کبری» است که به معنی «ارجمند و والا مقام» می‌باشد.

 

ستایش پیامبر از خدیجه

ستایش پیامبر از خدیجه سخنی طولانی است که آن‌را راویان حدیث و نویسندگان تاریخ، در آثار خویش بر شمرده‌اند. اما تنها به عنوان نمونه، عایشه که خود از همسران پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) پس از خدیجه (علیها السلام) می‌باشد، علاقه و محبت شدید آن حضرت نسبت به خدیجه کبری(علیها السلام) را این گونه توصیف می‌کند: " من خدیجه را هرگز ندیده بودم، اما آنچنان که بر خدیجه حسد ورزیدم، بر هیچ یک از همسران پیامبر رشک نبردم، چرا که پیامبر او را بسیار یاد می‌کرد(مستدرک صحیحین، جلد 3، صفحه 186- أسد الغابة، جلد 5، صفحه 438).... او از خانه بیرون نمی‌آمد مگر آنکه خدیجه را یاد می‌کرد و او را به نیکی ستایش می‌نمود(الإستیعاب، جلد 2، صفحه 721- أسد الغابة، جلد 5، صفحه 539)... و از ستایش او و استغفار برای او دل تنگ و خسته نمی‌شد(سیر أعلام النبلاء، جلد 2، صفحه 82)... هرگاه رسول خدا گوسفندی را ذبح می‌کرد، می‌گفت آن را به دوستان خدیجه بفرستید. سر انجام روزی علت این کار را پرسیدم؛  فرمود: من دوست خدیجه را هم دوست دارم....(الإصابة، جلد 4، صفحه 275 )


  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام به همه ی دوستان عید رو به همه تبریک میگم ...
+ سلام دوستان من یه سوال داشتم؛ من یه صفحه ی اختصاصی تو وبلاگم ساختم اما نمیدونم چه طوری مطلب در اون صفحه ارسال کنم ؟! اگه میشه راهنمایی کنید ممنون ....
+ دوستان به زودی مطالبی رو در وبلاگم قرار میدم که اگه بخونیدشون قلبتون آتیش میگیره؛ بیاید و نظر بدید ممنون ....
+ کسی تو پیام رسان نیست جواب ما رو بده
+ بعد از مدتها قصد دارم وبلاگم رو به روز کنم با مطالبی انتقادی دعوت میکنم دوستان بعد از قرار دادن مطالب به وبلاگم بیان و نظر بدن ممنون ....
+ سلام به بچه های گل و گلاب
+ کسی نیست جواب ما رو بده ؟!
+ دوستان یه سوال: من یک آهنگی رو آپلود کردم و میخوام اون رو در وبلاگم قرار بدم تا پخش بشه باید چه کار کنم ؟!
+ یعنی کسی نیست جواب سلام ما رو بده؛ نه ؟!
+ سلام به همه ی دوستان؛ یه دو سه ماهی میشد که نیومده بودم؛ چه خبرا؟! همه که ایشالله خوبن دیگه ...