الإمام الباقر علیه السلام :کانَ عَلیُّ بنُ الحُسینِ علیهماالسلام إذا قامَ فی صَلاتِهِ غَشِیَ لَونَهُ لَونٌ آخَرُ ، وکانَ قِیامُهُ فی صَلاتِهِ قِیامَ العَبدِ الذَّلیلِ بَینَ یَدَیِ المَلِکِ الجَلیلِ ، کانَت أعضاؤُهُ تَرتَعِدُ مِن خَشیَةِ اللّهِ عز و جل ، وکانَ یُصَلّی صَلاةَ مُوَدِّعٍ یَرى أنَّهُ لا
یُصَلّی بَعدَها أبَدا.
امام باقر علیه السلام :هرگاه على بن الحسین علیهماالسلام در نمازش مى ایستاد ، رنگش دگرگون مى شد و ایستادنش در نماز ، ایستادن بنده اى خوار در برابر سلطانى بزرگ بود، اندامش از ترس خداى عز و جل مى لرزید و همچون کسى نماز مى گزارد که آخرین نمازش را مى خواند و چنین مى دید که دیگر هرگز پس از آن، نماز نمى خواند.
بعضی از نمازها نیمی از آن پذیرفته میشود، بعضی، یک سوم آن، برخی یک چهارم و بعضی یک پنجم تا آنجا که برخی یک دهم آن قبول میشود.
نقش و اهمیت نماز در دین نشان دهنده عظمت و استحکام این حبل متین و ریسمان استوار میان زمین و آسمان است. ریسمان دیگر اعمال ارزشی برای صعود انسان به افق بلند سعادت کافی نیست; ولی نردبان نماز، افزون بر آن که به تنهایی وسیله عروج است، می تواند ثقل و سنگینی بقیه اعمال را نیز متحمل گردد. این حقیقت به جوهره نماز باز می گردد و با عدالت خداوند هیچ گونه ناسازگاری ندارد .
ماجرای نمازی که بر صورت صاحبش زده میشود
در ادبیات عرفانی و عبادی بین دو مفهوم «مقبول» و «صحیح» تفاوت بسیاری وجود دارد و هر کدام از این مفاهیم دارای مراتبی است .
نماز مقبول
«نماز مقبول» آن است که با خضوع و خشوع بهجا آورده شود و آداب ظاهری و باطنی در آن مراعات شود. این نماز موجب تزکیة نفس و پاکی روح و روان میشود و تأثیر تربیتی و اخلاقی فراوانی دارد.
از اینرو چنین نمازی را نماز اخلاقی نیز میگویند؛ نمازی که فرشتگان آن را با درخشندگی خاصی به پیشگاه خداوند متعال میبرند و پروردگار عالم این نماز را میپذیرد.
نماز صحیح
نماز صحیح، موجب رفع تکلیف می شود و به سبب آن انسان در جهان آخرت مورد بازخواست قرار نمیگیرد. چنین نمازی را نماز فقهی نیز میگویند. نمازی که فرشتگان آن را در حالی که نورانیت و درخششی ندارد، به محضر ربوبی میبرند و مورد قبول خداوند قرار نمیگیرد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«ان من الصلوه لما یقبل نصفها و ثلثها و ربعها و خمسها الی العشرون ان منها لما یلف کما یلف الثوب الخلق فیضرب لها وجه صاحبها و ان ما لک من صلوتک الا ما اقبلت علیهه بقلبک ؛ (سرّ الصلوة، ص50)
بعضی از نمازها نیمی از آن پذیرفته میشود، بعضی، یک سوم آن، برخی یک چهارم و بعضی یک پنجم تا آنجا که برخی یک دهم آن قبول میشود و بعضی از نمازها همچون جامه کهنه پیچیده و بر صورت صاحبش زده میشود و نمازگزار بهرهای از نمازهایش نمیبرد، مگر به اندازهای که در هنگام خواندن آنها به خداوند توجه داشته است.»
در میان تعقیبات نماز،تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) خیلی فضیلت دارد. امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: تسبیح جدهام حضرت زهرا(سلام الله علیها)، بعد از نمازهای روزانه، نزد من از هزار رکعت نماز در هر روز برتر و محبوبتر است.
نمازی که با حضور قلب خوانده شود، ارزشمند و بسیار با اهمیت است. ممکن است در بعضی از نمازها شخص نتواند خشوع در آن را مراعات کند.
در چنین مواقعی نمازگزار با رعایت خضوع ظاهری و بهجا آوردن مستحبات، نظیر گفتن اذان و اقامه و خواندن ذکرهای اضافه بر ذکر اصلی در رکوع و سجدهها که در رسالههای عملیه و کتب ادعیه آمده است، میتواند قبولی نماز خود را فراهم آورد. نمازگزار میتواند بعد از نماز با ذکر صلوات بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)و خواندن تعقیبات؛ یعنی دعاهایی که بعد از نمازهای یومیه وارد شده است، بخشی از کاستیهای نماز خود را جبران کند. آنگاه آن نماز را به خداوند متعال عرضه نماید تا پروردگار با فضل و کرم خود آن را بپذیرد.
ذکری که از هزار رکعت نماز بالاتر است
در میان تعقیبات نماز، تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) خیلی فضیلت دارد. امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: تسبیح جدهام حضرت زهرا(سلام الله علیها)، بعد از نمازهای روزانه، نزد من از هزار رکعت نماز در هر روز برتر و محبوبتر است.
در مورد تعقیبات نماز، از آیتالله حصهای(ره) یکی از علمای اصفهان تشبیه زیبایی نقل شده است. ایشان نماز را به بادباک کاغذی تشبیه میکردند و میگفتند: وقتی بادبادک دنباله نداشته باشد به آسمان نمیرود. نمازی هم که تعقیب نداشته باشد به عالم ملکوت نمیرود.
چگونه نمازی مورد قبول خداوند واقع می شود؟
به طور کلی قبولی عبادات به خصوص نماز مراحل بلکه شرایطی دارد. زیرا: گاهی عبادت صحیح است ولی رشدآور نیست مثل دارویی که شفابخش نیست.
در آیات و روایات شرایط و مراحل قبولی عبادات شش چیز ذکر شده که عبارتند از:
1- شرط اعتقادی؛ 2 -شرط ولائی؛ 3 - شرط اخلاقی؛ 4 – شرط اقتصادی؛ 5 - شرط اجتماعی؛ 6 - شرط بهداشتی.
شرط اعتقادی:
نمازگزار باید ایمان به خدا داشته باشد. قرآن در سوره نحل آیه 97 میفرماید: «عمل صالح از زن و مرد با ایمان است که موجب زندگی پاک میشود.» و در سوره مائده آیه 93میفرماید: «نداشتن ایمان مایه بی ثباتی اعمال است.»
شرط ولائی:
یعنی برخورداری از ولایت و رهبری صحیح و آسمانی همچون امام علی بن ابی طالب(علیه السلام) و فرزندان آن حضرت که همه بندگان خدا و بندگیها، نماز، حج و جهاد را در مسیر الهی قرار میدهد و به آنها جهت شایسته میبخشد. در حدیث است که امام باقر(علیه السلام) فرمود: «کسی که به خدا ایمان دارد و عبادتهای طاقت فرسا انجام میدهد ولی امام لایقی از طرف خدا ندارد ، تلاش بیفایده است.» (وسائل الشیعه ، ج 1، ص 90)
شرط اخلاقی(تقوا):
خدا تنها از اهل تقوا میپذیرد مثل داستان فرزندان حضرت آدم که هر دو قربانی کردند؛ ولی قربانی یکی پذیرفته شده و دیگری نه.
شرط اقتصادی: ادای حق مردم؛
ادای حقوق محرومان در درجهای از اهمیت است که گاهی قبولی عبادت بستگی به آن دارد. پرداختن زکات با داشتن درآمد مشروع از این نمونههاست. امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «هر کسی نماز بخواند ولی زکات نپردازد نمازش قبول نمیشود.» (بحارالانوار ،ج 96 ،ص 12)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «نماز فرزندانی که با خشم به پدر و مادر خود نگاه میکنند ،قبول نمیشود گرچه والدین، نسبت به آنان کوتاهی و ظلمی کرده باشند .»
شرط اجتماعی:
خیرخواهی نسبت به دیگران، حفظ پیوندهای اجتماعی و اخوت میان مسلمانان و روابط شایسته و نیکو میان پیروان اسلام حایزاهمیت است.
شرط خانوادگی:
خوشرفتاری در امور خانوادگی و رعایت حقوق متقابل زن و شوهر، فرزند و پدر و نیز همسایگان را چنان مهم دانسته که بیتوجهی به آنها گاهی باعث بطلان عبادات میگردد.
در این زمینه امام صادق(علیه السلام) فرمود: «نماز فرزندانی که با خشم به پدر و مادر خود نگاه میکنند، قبول نمیشود گرچه والدین، نسبت به آنان کوتاهی و ظلمی کرده باشند.» (اصول کافی، ج 2ص 349)
همچنین پیامبر اسلام(ص) فرمود: «هر کس زن بد رفتار و اذیت کنندهای داشته باشد، خداوند نماز و کارهای نیک آن زن را نمیپذیرد، مرد نیز چنین است.»(وسائل الشیعه ، ج 14، ص 116)
آری وقتی ما از نردبان نماز به معراج میرویم که پایههای آن روی زمین محکم باشد؛ ولی اگر روی یخ لغزنده یا زمین سست قرار داده شود بالا رفتن را مشکل یا غیر ممکن میسازد. پس قبولی عبادات به خصوص نماز با شرایط و مراحل ذکر شده امکانپذیر است.
نشان قبولی
در حدیث است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: « هر کس دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز داشته یا نه، پس هر قدر که نمازش او را از گناه بازداشته به همان اندازه نمازش قبول شده
است.» (بحارالانوار ،ج 82، ص 198)
منابع :
سایت حوزه
سایت خبری مهر
سایت شیعه آنلاین
عَبدُاللّهِ بنُ أبی سُلَیمان :کانَ عَلیُّ بنُ الحُسینِ علیهماالسلام إذا قامَ إلَى الصَّلاةِ أخَذَتهُ رَعدَةٌ ، فَقیلَ لَهُ : ما لَکَ ؟ فَقالَ : ما تَدرونَ بَینَ یَدَی مَن أقومُ ومَن اُناجی؟
عبداللّه بن ابى سلیمان:هرگاه على بن الحسین به نماز مى ایستاد لرزه اى ایشان را فرا مى گرفت . پس گفته شد، شما را چه مى شود؟ فرمود: مى دانید در پیشگاه چه کسىی می ایستم و با که مناجات مى کنم؟!
یکی از گناهان، استخفاف نماز یعنی سبک شمردن نماز است. نماز نخواندن یک گناه بزرگ است، و نماز خواندن اما نماز را خفیف شمردن، استخفاف کردن، بی اهمیت تلقی کردن گناه دیگری است. پس از وفات امام صادق علیه السلام ابوبصیر آمد به امّ حمیده تسلیتی عرض کند. امّ حمیده گریست. ابوبصیر هم که کور بود گریست. بعد امّ حمیده به ابوبصیر گفت: ابوبصیر! نبودی و لحظه ی آخر امام را ندیدی؛ جریان عجیبی رخ داد. امام در یک حالی فرو رفت که تقریباً حال غشوه ای بود. بعد چشمهایش را باز کرد و فرمود: تمام خویشان نزدیک مرا بگویید بیایند بالای سر من حاضر شوند. ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کردیم. وقتی همه جمع شدند، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طی میکرد یکمرتبه چشمش را باز کرد، رو کرد به جمعیت و همین یک جمله را گفت:اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُستَخِفّاً بِالصَّلوةِ هرگز شفاعت ما به مردمی که نماز را سبک بشمارند نخواهد رسید. این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد."
"حضرت زهرا سلام الله علیها از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، سوال کرد: « فقالت: یا ابتاه ما لمن تَهاون بصلاته من الرجال و النساء ». از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلـم پرسیدند: کسی که نمـازش را سبک می شمارد چه زن باشد و چه مرد باشد، آنهایی که نمــازشان را سبک می شمارند چه هست بر ایشـان.
این سبـک شمردن صحبتهای مختلف دارد یعنی: یکی این است که در اول وقت نماز نخواند، یکی این است که در موقع خـــواندن نمـاز زیاد به آداب و حـدودش مقیـد نباشد، سعی نکند که آن شرایـط فضیلت را مراعات کند، بطور کلـی سبک بشمارد. یکی از صور سبک شمردن تاخیر از اول وقـت است ولی ممکن است یکی در اول وقت هم بخواند ولی به شرایط آداب و حدودش چندان پا بنـد نشود، با عجله بخواند، حضـور نداشته باشد. البتــه بعدها در دنباله این صحبت در ادب حضـوع و خشــوع، آداب را ذکـرمی کنیم. در اینجا حضرت زهرا سلام الله علیهــا سوال میکند که کســی که نمــازش را سبک بشمارد چه میشود؟
« قال رسول الله ( ص ) : یا فاطمه مَن تَهاون بصلاته من الرجال و النساء »، فرمود: یا فاطمه کسی که نمازش را سبک بشمارد از مـردها و زنـها، « ابتلاه اللهُ بخمس عشرة خصلة »، خدا او را به 15 خصلت مبتلا میکند ( خیلی تهدید کننده است ) ، « ستٌ منها فی دار الدنیا و ثلاث عند موتها و ثلاث فی قبره و ثلاث فی القیامة اذا خرج من قبره »، شش تا در زندگـی دنیــــا و سه تا در وقت مرگ و سه تا در قبـر و بــرزخ و سه تای دیگر در قیــامت است وقتـــی از قبرش خارج میشود.
1- « فالاولی یرفع الله البرکة من عمره »: اول این است که خدا برکـــت را از عمــر او بــــرمـی دارد؛ این عمــر که من و شما میکنیم، برکت از آن برداشته میشود که انسـان نداند که چه کرد، از کارهای خیــر، نه از شرّ؛ مثلا کسانی میبینید عمرشان با برکت است، خوب عبــادت میکنند، خدمات زیــاد میکنند مثلا فرض کنید صاحب همین کتاب، مجلسـی، اهل تزکیه بوده، اهـل باطن بوده، فلیسوف بوده، عارف بوده، خدمــاتی که کرده، مرجعیت که داشته، چقــدر کتاب نوشته، کتابهایش اگــر بنا باشد که به ما بدهند از روی آن بنویسیم تا آخر عمــر تمام نمیکنیم؛ عمر با بــرکت بوده؛ مقصود طولانــی بودن عمر نیست، برکت در عمر، اشتباه نکنید.
کسانی که در نمـاز سستی میکنند از عمرشان برکت گــرفته میشود؛ چیز عجیبی است بعدش هم روی این مسـاله دقت کنید این عمـرها که میگذرد، عمـر ماها و عمر بعضیها چگونه است در مقایســه با آنها از لحــاظ برکت؛ یرفع الله البرکة فی عمره.
2- « یرفع الله البرکة من رزقه »: برکت را از روزیشــان هم بــر میدارد.
برکت از روزی هم این نیست که انســـان کم پول بدست میآورد یا زیاد؛ نه؛ برکت در زندگی و معیشت است که آن را خــدا بر میدارد.
3- « و یَمحوا الله عزوجلّ سیماء الصالحین من وجهه »: سومین چیزی که مبتلا میشود این است که خدای متعال سیمــای صالحان را ازاو بر میگیرد؛ وقتی به صــورتش نگاه میکنید سیمای صالحــان در او نیست. این هم چیزی است؛ صــالحان یک سیمایی دارند البته اهـــــل ذوق میفهمند، این را با ذوق و دل میشود فهمید، نه زیبــایی ظاهری است، سیمای صالحان یک چیزی است که اهل دل و اهل ذوق میفهمند.
4- « و کل عمل یعمله لا یؤجر علیه »: هر عملـی که انجام میدهد از اعمال خیـر و عبادات، اجــری به آن داده نمیشود.
5- « و لا یرفع دعاؤه الی السماء »: پنجمی اش این است که دعــای او مستجاب نمیشود.
6- « والسادسة لیس له حظّ فی دعاء الصالحین »: از دعای صالحان هم بی بهره میشود، یعنی صالحان که برای مومنیــن و مومنــات دعاهایی میکنند که وظیفه اشان است، اینها از دعای صالحان حظّـــی برایشـان نیست.
این شش خصلتی که در دنیا پیش میآید برای آنها که نمازشــان را کوچک می شمارند.
« و اما اللواتی تصیبه عند موته »
تکرار میکنم کوچک شمردن نماز، تاخیر از اول وقت، با عجله خواندن، آداب حضور را مراعات نکردن، درنماز ظاهرا و باطنا بازی نکردن، لباس و نظافت و اینها را مراعات نکردن خلاصه سبک شمردن.
1-« فاولاهن انه یموت ذلیلا »، اولش این است که مرگش به صورت خفتبــار میشود.
2- « والثانیة یموت جائعا »، گـرسنه میشود موقــع مرگ، این گرسنگی یک گرسنگی بسیــــار اسرار آمیز است که غیــرظاهری و دنیوی است و انسانها از آن وقتی که از اینجا به بــرزخ منتقل میشوند و از اول انتقــال به برزخ این گرسنگی و تشنگی شــروع میشود و بعدش هم در قیــامت مخصوصا هست، این یک چیزی غیــر از گرسنگی دنیاست.
3- « والثالثة یموت عطشانا »، سومی هم این است که در حال تشنــگی است فلو سقی من انهار الدنیا لم یرو عطشه.
« و اما اللواتی تصیبه فی قبره »،
1-« فاولاهن یوکل الله به مَلکا یزعجه فی قبره »، حالا ما فکر میکنیم این سستیها که در استخفاف به نمــاز داشته ایم زیاد مهــم نبوده، آخرش این است که خـدا میبخشد؛ زیاد مهـم نبوده؛ خیلی چیز مهمی بوده، حالا این قسمتی از بیانات است که در اینجا وارد شده دقت کنید. اولش این است که خــدا مَلَکی را موکل میکند که در قبرش به او عذاب میکند در بـــرزخ.
2- « و الثانیة یضیق علیه قبره » ، و دومین چیز که خدا برای او پیش میآورد این است که عــالم قبرش برای او تنگ میشود؛ این را دیگر نمیفهمیم که چگونه تنــگ میشود.
3- « الثالثة تکون الظلمة فی قبره »، و سومی اش این است که عالــم قبرش برای او ظلمــانی میشود.
« و اما اللواتی تصیبه یوم القیامة »،
اما آن سه تای دیگـــر که در روز قیــامت برایش پیش میآید
وقتی که از قبرش خــارج میشود و به قیامت و محشــر قـدم میگذارد؛ « اذا خرج من قبره فاولاهن ان یُوکل الله به ملکا یَسحَبه علی وجهه و الخلائق ینظرون الیه »، اولش این است که خدا ملکی را موکل میکند که او را بـه "رو میبرند" توجــه میکنید نماز خوان است مردم هم نگاه میکنند؛ غیـــر عـادی میبرند.
« و الثانیة یُحاسب حسابا شدیدا »، دومی اش هم این است که در مقـــــــام حساب، حساب شدیدی از او میکشند.
« و الثالثة لاینظرالله الیه و لا یُزکیه و له عذاب الیم »، و از همه اینها بــالاتر، خدا به او نظـر نمیکند و او را تزکیــه نمیکند و عذاب الیـم هم برایش هست. اینها برای کســی است که تهاون بصلاته."
الإمام الباقر علیه السلام :کانَ عَلیُّ بنُ الحُسینِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِما إذا قامَ فِی الصَّلاة کَأَنَّهُ ساقُ شَجَرَةٍ لا یَتَحَرَّکُ مِنهُ شَیءٌ إلاّ ما حَرَّکَهُ الرّیحُ مِنهُ.
امام باقر علیه السلام :على بن الحسین علیهماالسلام هرگاه در نماز مى ایستاد، گویا ساقه درختى است که هیچ حرکتى ندارد جز حرکتى که باد به آن مى دهد.