نشانه های ولایت پذیری
حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان
یکی از نتایج ولایت پذیری و یا پذیرش حقیقی نظام تسخیری این است که نباید در حق هیچ کسی در جامعه ظلم کنیم. چون پذیرفته ایم هرکسی امتیازاتی دارد که خدا به او داده است. اگر بخواهیم بدانیم فردی، شخصیتاً گِل ولایت پذیری دارد یا جَو زده شده، باید دید آیا حق کسی را ضایع میکند یا نه؟ آیا قدر هرکسی را میداند یا نه؟
گاهی میبینیم رهبر معظم انقلاب برای درگذشت برخی از علما که انقلابی نبودند یا ضدانقلابیگری هم داشته اند، چه پیامهایی صادر فرموده اند و یا از برخی نویسندگان و رمانهای خارجی تعریف کرده اند. همه میدانند هنگامی که ایشان ارزشی را در کسی ببیند، نه تنها انکار نمیکند بلکه آن را تحسین هم میکند. این یعنی خود رهبر انقلاب شخصیتاً ولایت پذیر است؛ حق هرکسی را به او میدهد و انصاف را درباره ی همه رعایت میکند. اصولاً شیعه، اینگونه است و حاضر است برتری اندک هرکسی در هر زمینه ای را بپذیرد. شخصیت شیعه از نظر روانی و رفتاری، یک شخصیت باز، تأییدکننده و انعطاف پذیر است. البته منظور از باز بودن و انعطاف پذیری، بی ایمانی تکثرگرایانه ای که از دلِ پلورالیزم درمی آید و میخواهد حق و باطل را درهم بیامیزد، نیست.
بنابراین انسان منصف، ولایتپذیر است. اگر ما یکجا حق کسی را ندادیم، یا برتری کسی را نپذیرفتیم، یعنی شخصیتاً ولایت پذیر نیستیم. بنده برخی دکترهای متخصص را دیده ام که در اوج برخورداری از تخصص علمی، وقتی مسئله ای اندکی از حوزه ی تخصصشان بیرون است، میگویند: "من نمیدانم. باید دید متخصصان آن رشته چه دیدگاهی دارند!" کسی که انصاف میدهد و برتری دیگران را به راحتی میپذیرد، شخصیتاً ولایت پذیر است؛ اگر ولایت به درستی به او عرضه شود، می پذیرد. در طرف مقابل، بعضیها سخته شان است نظام تسخیری را بپذیرند. طبیعتاً به ولایت هم که میرسند، بیشتر شیطنت میکنند. چون ولایت نجیب است و زور نمی گوید؛ آبروی کسی را هم نمیبرد. به همین دلیل مظلوم واقع میشود.
برای تقویت روحیه ی پذیرش نظام تسخیری، باید طلبه ها از حجره ها و دانشجویان از خوابگاهها آغاز کنند و بدون هیچ حسادت، سختگیری، تعصب و رویگردانی، امتیازات دیگران را بپذیرند. گاهی ما به امتیاز کناردستیمان نگاه نمیکنیم، چون اعصابمان از دیدن برتری او خُرد میشود! اتفاقاً باید نگاه کرد و برتریها را تحسین نمود. باید امتیازات یکدیگر را بپذیریم. همین پذیرش امتیازات در زندگی عادی، شخصیت ما را برای ولایتپذیری آماده میکند. تجربه و تمرین در پذیرش نظام تسخیری، روح انسان را برای پذیرش ولایت آماده میسازد.
کسانی که در ظاهر یک عمر ولایت پذیرند ولی در نقطه ی حساسی ریزش میکنند، کسانی هستند که شخصیتاً خودشان را برای پذیرش نظام تسخیری آماده نکرده اند. در صورتی که "الله أعلم حیث یجعل رسالته؛ خدا بهتر میداند رسالت خودش را کجا قرار دهد!"9 بنابراین همواره باید شخصیت خود را برای پذیرش ولایت آماده کرد.
اگر برخی سوء برداشتها نبود، علاقه داشتم به ویژگیهای برجسته ی رهبر معظم انقلاب بپردازم تا معلوم شود خداوند چگونه به ملت ما عنایت فرموده و آنها را مورد حمایت قرار داده است. اینجا تنها به اشاره ای بسنده میکنم: از کسانی که ولایتمدار بوده و به راحتی امتیازات افراد را میپذیرفت، حضرت آیتالله بهاءالدینی بود. دکتری که با ایشان مراوده هایی داشت، به بنده میگفت: روزی خدمت آقای بهاءالدینی رفتم؛ دیدم ایشان بسیار سرحال و با نشاط است. علت را جویا شدم. آقای بهاءالدینی فرمودند: "امروز خورشید در خانه ی ما طلوع کرد!" و وقتی منظور را میپرسند، معلوم میشود رهبر معظم انقلاب به خانه ی ایشان رفته بودند. وقتی میتوان معنای این حرف را به خوبی درک کرد که سنّ آقای بهاءالدینی و مقام معنوی ایشان را در نظر بگیریم. آنگاه درک میکنیم اینگونه در مقابل رهبری تواضع داشتن، یعنی چه؟
یکبار داماد ایشان به بنده میگفتند: بعضیها درباره ی حضرت آقای بهاءالدینی حرفهای غیر دقیقی مطرح میکنند. بنده از ایشان خواستم چند خاطره ی دقیق از ایشان برایم بیان کنند. یکی از مطالبی که ایشان بیان کردند، این بود که وقتی آقای بهاءالدینی در بیمارستان بودند و رهبری به دیدار ایشان آمدند، آقای بهاءالدینی خطاب به ایشان فرموده بودند: "السلام علیک یا ودیعةالله" و ایشان را امانت و ذخیره ی الهی میدانستند. این همه صفا وصداقت درانسانهای بزرگ،انسان را مبهوت میکند. اینگونه افراد، بی هیچ هوای نفسی درباره ی دیگران قضاوت میکنند و حق افراد شایسته را بجا میآورند؛ در حالی که خود در اوج شایستگی هستند.
پینوشت:
1. سوره ی زخرف؛ آیه ی 32
2. سوره ی نازعات؛ آیه ی 24
3. مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار؛ جلد دوم؛ صفحه 116
4. طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛(ترجمه) ج 18؛ ص 145
5. سوره ی اعراف؛ آیه ی 60- در مورد دیگر پیامبران نگاه کنید به آیات 88، 109 و 127 از همین سوره
6. عیاشی در تفسیر خود ذیل آیه ی 98 از سوره ی انعام از محمد بن فضیل روایت کرده است که حضرت ابوالحسن(ع) درباره ی این آیه فرمود: "ما کان من الإیمان المستقرّ، فمستقرّ إلی یوم القیامة [أو أبداً] و ما کان مستودعاً سلبه الله قبل الممات. ایمانی که مستقرّ (ثابت و پایدار) باشد تا روز قیامت [یا تا ابد] پایدار است و ایمانی که ناپایدار و عاریتی باشد، خداوند، پیش از مرگ صاحبش، آن را میگیرد." تفسیر عیاشى 1؛ صص 371-372.
7. زیارت عاشورا
8. الملل و النحل، شهرستانى؛ ج 1؛ ص 29/ شرح إبن أبى الحدید بر نهجالبلاغه؛ (چهار جلدى) ج 1؛ ص 21
9. سوره ی انعام؛ آیهی 124