سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هان! بی گمان ما اهل بیت، درهای حکمت و نورهای در ظلمت و روشنی امّتها هستیم [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :7
بازدید دیروز :6
کل بازدید :123210
تعداد کل یاداشته ها : 63
103/1/10
12:41 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
ali asghari[149]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
در انتظار آفتاب دلتنگ... منتظرظهور دفتــر ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید دل نوشته های علمی پژوهشی تجربی شهید علی پور سکوت ابدی حامل نور ... ساعت یک و نیم آن روز حدیث .: شهر عشق :. کلارآباد دات کام بادصبا منطقه آزاد من.تو.خدا حرم الشهدا سیاه مشق های میم.صاد فرهنگ شهادت حکیم دزفولی کلبه تنهایی راه فضیلت گروه اینترنتی جرقه داتکو دفاع مقدس آتیه سازان اهواز کنج دلتنگی های من! شاهکار عزای حسینی عاشق دربدر نبض شاه تور می گذره ... عدالت جویان نسل بیدار صل الله علی الباکین علی الحسین مناجات با عشق مسعود رضانژاد فهادانـ سبک سری های قلم... شهد صد سال حسرت ....سمت آسمان.... خوشنویسی ایرانی * امام مبین * دکتر علی حاجی ستوده آسمون عشق آرمش در هیاهو تا رطب های من شود باده.. نخل جان مرا شراب بده حاج آقا مسئلةٌ تسنیم عاشقانه یکی بود هنوزهم هست باران روانشناسی جالب دل بی تاب من pasargad2797 تنهایی من درس نو رهبرم کویر دلم همیشه عطشان است برای لبخندهای آسمانی و بارانیت تنها همسنگری 110 عشق و صداقت سرما دلتنگیهام ماهمه سربازتوایم خامنه ای آسمانی Alamot Alamot Alamot Alamot Alamot

 

 

نشانه  های ولایت پذیری

حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان


جایگاه ولایت در نظام تسخیری

 

نکته ی دیگر در این باره آن است که ولایت در نظام تسخیری، کمی شبیه داور در وسط بازی و زمین فوتبال است؛ مراقب است کسی در جریان بازی به دیگری ظلم نکند. هرکسی هنرمندتر است، گل بزند. قدرت ولایت در این جهت استفاده میشود که انسانها با هم درست زندگی کنند و به هم زور نگویند. من قدرت خلاقیت داشته باشم، یکی قدرت حافظه داشته باشد، دیگری قدرت تحلیل داشته باشد... هرکسی قدرتی دارد که اگر بخواهد با آن به دیگران ظلم کند، ولایت جلوی او میایستد. ولایت فضایی را ایجاد میکند که آدمها به دلیل تفاوت هایشان با هم، بر یکدیگر سلطه ی ظالمانه پیدا نکنند.

در واقع قدرتها در جامعه یک قدرت کنترل کننده و بالادستی پیدا میکنند به نام ولایت. بنابراین ولایت از بین برنده ی قدرت انسانها نیست؛ فضایی ایجاد میکند تا تواناییها بتوانند به خوبی با هم تعامل کنند. به این ترتیب باید گفت ولایت موجب شکوفایی استعدادها و پدید آمدن قدرتهای نوین هم میشود و همه فرصت بروز داشته هایشان را پیدا میکنند.

 

گاهی سؤال میشود: چرا رسول خدا(ص) در دوران دهساله ای که در مدینه در رأس قدرت بودند، منافقان را از بین نبردند. شاید جواب این باشد که فضا برای درگیری مؤمنان و منافقان فراهم است؛ البته یک رقابت و درگیری منطقی و خاص که شرایط و ضوابط خودش را دارد. آنچنان که اسلام آییننامه ی آن را صادر فرموده است که مثلاً از روشن بینی آغاز میشود و تا روشنگری ادامه پیدا میکند؛ با از خودگذشتگی مؤمنان و خودخواهیهای منافقان همراه است و مظلومیت مؤمنان و ظلمهای پنهان و آشکار منافقان را در پی دارد؛ و در نهایت به رسوایی منافقان و جلوگیری از اقداماتشان منتهی میشود.

به این ترتیب ولایت، فضا را برای چرخش صحیح قدرت و بهره برداری از فرصتها برای آحاد جامعه آماده میکند. ولایت امام زمان(عج) تنها زمانی بر جهان حاکم میشود که همه بتوانند درک کنند تنها ولایت است که چرخش قدرت در جامعه را سامان میدهد. شأن ولایت این است که قدرتها را کنترل میکند. به همین دلیل معمولاً کسانی با ولایت درمیافتند که سر و کارشان با قدرت- از همه ی انواع آن- است. قدرت طلبان مالی، سیاسی، علمی، اعتباری و... بیشترین استعداد ضدیت با ولایت را دارند. از آنجا که ولایت تنظیم کننده ی نحوه ی بهره برداری از قدرت است، طبیعی است که قدرت طلبان با این مهارکننده و تنظیم کننده ی قدرت، مخالفت میکنند.

 

قرآن میفرماید: "فقال الملأ من قومه..."5 آنانکه با نوح و پیامبران دیگر مخالفت میکردند، عموماً ذینفوذان جامعه و قدرتمندان و قدرت طلبان جامعه بودند. تعابیری مانند "ملأ" و "مترف" که در قرآن فراوان آمده، اشاره به همین موضوع دارد. باید دانست همیشه چند سرشاخه ی قدرت، میانه ی مردم را با پیامبر خدا به هم میزنند.

با این توضیح، ولایت مساوی است با تأمین و تضمین آزادی و استقلال انسانها و حق انتخاب آنها. جالب است که وقتی بحث ولایت مطرح میشود، برخی نگران آزادی، استقلال و حق انتخاب انسانها میشوند! آنها نه تنها برای تأمین آزادی به امور دیگری غیر از ولایت متوسل میشوند- که البته هیچکدام هم ثمربخش نیستند- بلکه آزادی را در مقابل ولایت در معرض خطر میبینند. این برداشت نادرست، به دلیل درک نکردن معنای ولایت است. اصولاً فلسفه ی ولایت این است که مواظبت کند کسی حق انتخاب و آزادی عمل انسانها را سلب نکند. تا ولایت نباشد، هیچ تضمینی وجود ندارد برای اینکه انسان در نظام تسخیری له نشود. با توجه به نظام تسخیری، اگر ولایت نباشد، انسان در جامعه- هر جامعه ای با هر ساختاری- خُرد میشود.

 

ولایتگریزی پنهان

نکته ی مهم دیگری که در این زمینه باید به آن اشاره کرد، این است که همه ی ما در ظاهر ولایت را میپذیریم اما نگرانیم که نکند امام زمان(عج) تشریف بیاورند و ما با ایشان مخالفت کنیم یا ته دلمان نق بزنیم! الان که ایشان نیست تا بخواهد دستوری بدهد، همه فدایی او هستیم اما وقتی آمد، معلوم نیست چه میشود! میخواهیم مطمئن باشیم که در رکاب ایشان خواهیم بود. از این رو کسانی که دوست دارند مطمئن شوند ولایت پذیر حقیقی هستند، باید مراقب "ولایتگریزی پنهان" باشند.

یکی از راههای فرار از نظام تسخیری و به عبارت دیگر، یکی از صورتهای ولایتگریزی پنهان که البته روزی رسوا میشود، این است که انسان، ولایت کسی را که نمیتواند در برابرش بایستد، بپذیرد ولی از پذیرش دیگر موارد ولایت طفره برود. مانند کسانی که ولایت پیامبر را میپذیرفتند اما ولایت امیرالمؤمنین را صریحاً نمیپذیرفتند. حتی گاهی کسانی که در زمان حیات رسول اکرم(ص) ایشان را آزار میدادند و ولایتپذیر نبودند، بعد از رحلت حضرت مدعی میشدند که تنها ولایت او را پذیرفتهاند اما ولایت حضرت علی(ع) را نمیپذیرند! یا مانند آنها که ظاهراً ولایت علی(ع) را پذیرفته بودند اما برای پذیرش ولایت امام حسن(ع) بهانه تراشی میکردند. این مربوط به همانکسانی است که در عمق جان، نظام تسخیری را نپذیرفته اند.

 

متأسفانه بعضیها ظرفیت ندارند نظام تسخیری را بپذیرند. البته آنها در مواردی هم تحت تأثیر جو، پذیرای ولایتند اما در هنگام امتحان، ولایت ناپذیری خود را نشان میدهند و گاهی که فرصت پیدا کنند، در پشت پرده خرابکاری خواهند کرد. در تاریخ، ذینفوذانی را میبینیم که ولایت پیامبر(ص) را پذیرفتند، چون راهی برای نپذیرفتن نداشتند اما شرایط که فراهم میشد، مخالفتهای خود را ابراز میکردند. در دوران معاصر هم بعضیها ولایت امام را پذیرفته بودند اما در مورد رهبر معظم انقلاب، حقیقت ولایت پذیری شان مشخص شد. معلوم شد که از اساس ولایتپذیر نبودند؛ بلکه چند صباحی به دلایل مختلف همراهی کرده بودند و چون زمان امتحان ولایت رسید، حقیقت خود را نشان دادند. شاید هم ولایتپذیر بوده اند اما ایمان هم گاهی از دسترفتنی است و بعضیها ایمان مستودع دارند و ایمان مستقر ندارند.6

 

برخی ولایت امام زمان(عج) را میپذیرند اما ولایت دیگری را که لازمه ی پذیرش ولایت ایشان است، برنمیتابند. مشخص است که در مورد پذیرش ولایت امام زمان(عج) هم صادق نیستند؛ اگر آقا ظهور کند، شاید ولایت ایشان را هم نپذیرند. اما ولایت پذیر، همیشه ولایت پذیر است و بهانه نمیگیرد.

پس کسانی هستند که نظام تسخیری را عمیقاً- یعنی تا جایی که بتوانند- نمیپذیرند اما جایی که نمیتوانند، تسلیم میشوند. داستان ولایت همین است. ولایت پذیری هم شبیه پذیرش نظام تسخیری و هم با آن مرتبط است. بعضیها در دوران دفاع مقدس به ظاهر ارادتمند امام حسین(ع) بودند، اما به شهدا احترام نمیگذاشتند! زمان جنگ که روضه میخواندیم، گاهی در ضمن روضه از شهدا حرف میزدیم؛ مذهبی هایی که اهل دفاع و حضور در جبهه نبودند، در مقابل حزبالاهی ها میگفتند: چرا در کنار روضه ی امام حسین(ع) از شهدا یاد میکنید!؟ میگفتیم: اینها هم فرزندان و رهروان سیدالشهداء هستند. ما که نمیگوییم اینها مانند شهدای کربلا هستند. اما آنها نق خودشان را میزدند؛ چون نمیتوانستند برتری رزمندگان و شهدا را بر خودشان در دستگاه امام حسین(ع) بپذیرند.

 

به هر حال تکبر یا حسادت به برخی اجازه نمیدهد حقیقت را بپذیرند. گاهی هم که مجبورند، سعی میکنند دستکم لوازم آن حقیقت را نپذیرند. برای همین وقتی نمیتوانند با امام حسین(ع) مخالفت کنند، احترام دوستان و پیروانش را میشکنند. اینجا سرّ ذکر "إنّی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم" روشن میشود.7

پیامبر گرامی اسلام، سپاه اسامه را تشکیل داد. در آن هنگام ظاهراً اُسامه نوزدهساله بوده اما شخص او مهم نبود. پیامبر(ص) میخواست با این کار مردم را امتحان کند که آیا فرمان فرماندهی منصوب ایشان را هم محترم میدانند؟ اگرنه، اُسامه نه امام است و نه شخصیت آنچنان برجسته ای دارد. شاید پیامبر(ص) این کار را کرد تا ولایتگریزی پنهان در جامعه، نمایان شود. نپذیرفتن فرمان اسامه، نشانه ی ولایتگریزی پنهان و نپذیرفتن نظام تسخیری به صورت کامل است. از این رو پیامبر اکرم با آن همه مهربانی، کسانی که از جیش اسامه تمرّد کردند را نفرین فرمودند.8

 

ألحمدلله جامعه ی ما از ولایتپذیری بالایی برخوردار است؛ و این علامت درایت و سلامت روحی بسیاری از افراد این جامعه است. چون ولایت پذیری نیاز به هوشمندی و هوای نفس ستیزی دارد. از این جهت در طول تاریخ مانند ملت ما نیامده است. واقعاً عجیب است که بسیاری از اتفاقات ناگوار در کشور ما رخ داده که میتوانست هر ملتی را از پا دربیاورد اما در این کشور آب از آب تکان نخورده؛ تازه میبینیم- با رعایت برخی نسبتها- ولایتپذیری مردم در زمان رهبری آیتالله خامنه ای از دوران حضرت امام رضوانالله تعالی علیه بیشتر هم شده است. ممکن است بعضیها گمان کنند میخواهیم ایشان را با امام مقایسه کنیم؛ اما اصلاً بحث مقایسه ی دو شخصیت نیست؛ مقایسه ی دو موقعیت است. ما در مقام آن نیستیم که مقام معنوی انسانها را تشخیص دهیم. اینکه حضرت امام از لحاظ معنوی یا علمی بالاتر است یا نه، موضوع و مسئله ی ما نیست. مسئله اینجاست که بعضیها همینگونه مقایسه ها را دستاویز ولایتگریزی پنهان قرار میدهند.

 

به نظر بنده، کسانی که رهبری و ولایت امام را پذیرفتند، نسبت به این زمان خیلی هنر نکرده بودند. در شرایط و جوّ اول انقلاب و جنگ، کسی نمیتوانست رهبری امام را نپذیرد. گرچه آن زمان هم مخالفتهای صریحی از سوی برخی نخبگان مانند ملی مذهبی ها دیده میشد. اما امروز که سالها از آن فضای پرشور میگذرد و علیه رهبری آیتالله خامنه ای نیز صریحاً تبلیغات منفی فراوانی- به ویژه از خارج از کشور- انجام گرفته، ولایتمداری مردم ما برای خیلیها که خاصیت ایمان و قواعد رشد معنوی را نمیشناسند، شگفت انگیز شده است.

اول انقلاب بعضیها دنبال امام راه افتاده بودند، چون ایشان "استبدادستیز" بود؛ برخی هم به جهت "استکبارستیزی" امام همراهی و تبعیت میکردند. کسانی هم بودند که چون امام فرموده بودند آب و برق را مجانی میکنیم، همراه شده بودند اما بعد که دیدند به واسطه ی آن همه مضیقه ها و تحمیل جنگ، آب و برق رایگان نشد و یا انقلابی بودن و پذیرش ولایت، عوارضی دارد که نمیتوانند تحمل کنند، کمک راه خود را جدا کردند.

اتفاقاً وقتی جوّ جامعه چندان همراه نباشد، ولایتپذیری حقیقی خودش را بهتر نشان میدهد. همه ی ما باید دائماً امتحان پس بدهیم. پای رکاب حضرت امام، ناخالصیهایی بود که پس از رحلت ایشان، نمونه هایی از ریزشها را پدید آورد. معلوم شد بعضیها آب پیدا نمیکردند، اگرنه شناگر ماهری بودند! همچنانکه پای رکاب اولیاء خدا هم همینگونه اتفاقات رخ میداد.

 


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام به همه ی دوستان عید رو به همه تبریک میگم ...
+ سلام دوستان من یه سوال داشتم؛ من یه صفحه ی اختصاصی تو وبلاگم ساختم اما نمیدونم چه طوری مطلب در اون صفحه ارسال کنم ؟! اگه میشه راهنمایی کنید ممنون ....
+ دوستان به زودی مطالبی رو در وبلاگم قرار میدم که اگه بخونیدشون قلبتون آتیش میگیره؛ بیاید و نظر بدید ممنون ....
+ کسی تو پیام رسان نیست جواب ما رو بده
+ بعد از مدتها قصد دارم وبلاگم رو به روز کنم با مطالبی انتقادی دعوت میکنم دوستان بعد از قرار دادن مطالب به وبلاگم بیان و نظر بدن ممنون ....
+ سلام به بچه های گل و گلاب
+ کسی نیست جواب ما رو بده ؟!
+ دوستان یه سوال: من یک آهنگی رو آپلود کردم و میخوام اون رو در وبلاگم قرار بدم تا پخش بشه باید چه کار کنم ؟!
+ یعنی کسی نیست جواب سلام ما رو بده؛ نه ؟!
+ سلام به همه ی دوستان؛ یه دو سه ماهی میشد که نیومده بودم؛ چه خبرا؟! همه که ایشالله خوبن دیگه ...