به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، صحیفه حضرت امام زین العابدین سجاد علیه السّلام یکی از میراثهای گرانسنگ اندیشه اسلامی است. مجموعهای از دعاها که از حیث سند و مضمون بسیار معتبر است و بعد از قرآن تنها اثری است که به صورت کتاب از اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری در دسترس بوده است. در حالی که نهجالبلاغه در قرن چهارم به صورت کتاب درآمده است. در نگاه اول وجه عرفانی و اخلاقی آن بیش از سایر وجوه جلب توجه میکند. این صحیفه از ادعیهای تشکیل شده که در واقع «قرآن صاعد» است و میکوشد که انسان را به نوعی با خداوند ارتباط دهد.
با اینهمه سؤال این است که اگر از منظر اندیشه و رفتار سیاسی بدان نگریسته شود، آیا محقق میتواند توشهای بردارد؟ آیا اندیشهها و متون عرفانی آن میتواند به امکان شکلگیری اندیشه سیاسی و نیز تولید گرایشهای سیاسی و در نهایت سهمی در تحولات، رفتارهای سیاسی و ایجاد یک نظام سیاسی بینجامد؟ صحیفه سجادیه به عنوان یک «متن» در دوران تأسیس یک نظام سیاسی اسلامی چه پیامهایی میتواند داشته باشد؟ کوتاه سخن آنکه اندیشهها و متون عرفانی همانند صحیفه سجادیه چگونه میتواند با اندیشههای سیاسی؛ گرایشها و رفتارهای سیاسی نسبت برقرار کند؟
انسانهاییکه تحت تأثیر تعالیم این دعاها و پیامهای این کتاب قرار میگیرند و میکوشند تا آنها را به ضمیر ناخودآگاه خود بفرستند، در برخورد با مقوله سیاست در دو سطح تحلیل حکومت شوندگان و حکومت کنندگان چگونه کنش یا واکنشی را اتخاذ میکنند؟ آیا امکان دارد متن ادعیه و مناجات امام سجاد علیه السّلام را در «افق زمانی» خود و در ذیل یک نظام اسلامی در قرن حاضر، ترجمه و یا قالبشکنی و قالبریزی کنیم؟ نویسنده خلاف دیدگاههایی که قائل به امتناع تولید اندیشه سیاسی در حوزه عرفان میباشند، بر این باور است که اندیشهها و تعالیم عرفانی امام سجاد میتواند به امکان تأسیس اندیشه، گرایش و رفتار سیاسی بینجامد. گویی اسفار اربعه و سیر و سلوک چهارگانه عرفانی که عارف در جهان درون طی میکند، در سیاست و جهان برون نیز مشابهسازی میشود. هرچند بسته به «بسط ید» و ظرفیتها و میزان قدرت عارفان، واکنش و خطمشیهای عارفان دگرگون شده و میشود. مفروض نویسنده آن است که عرفان ناب اسلامی سرچشمهای جز قرآن، حدیث و سنت ندارد و فرض منشأ غیراسلامی معقول نیست. به این ترتیب عرفان با حدیث ارتباط برقرار میکند.
* ادعیه و رفتار سیاسی
بخشی از ادعیه به ویژگیهای رفتاری انسان اختصاص دارد. «احکام» متکفل این بعد است. مدعا این است که دعاهای حضرت سجاد (صحیفه سجادیه) الهامبخش نوعی رفتار سیاسی است. در واقع این ادعیه نوعی «کنش گفتاری» است. در کنش گفتاری سخن آن است که در گفتارهایی که صورت میگیرد، مبادرت به نوعی عمل میشود. وقتی همسر در مراسم ازدواج میگوید «بله میپذیرم» با اظهار این «لفظ»، عملی انجام میدهد که بخشی از کل عمل ازدواج است. یا زمانی که فرد میگوید «قول میدهم»، «شرط میبندم»، «پوزش میخواهم» (توبه میکنم) در همه این گفتارها فرد متعهد به انجام عملی میشود. و یا دیگران را به برانگیختن عملی در آینده دعوت میکند. بنابراین همه بایدها و نبایدها، اوامر و نواهی، هشدارها، توصیهها، تعهد دادن و خود را مکلف یا مسؤول دانستن، تأیید کردن یا تکذیب کردن، همگی در ذیل کنش گفتاری قرار میگیرد. وقتی عملی در ادعیه مورد مذمت قرار میگیرد، معنای این نکوهش آن است که نباید آن را انجام داد و من آن را انجام نمیدهم. و یا بر عکس زمانی که از خداوند توفیق عمل در سلسله اعمالی آرزو میشود، معنای آن هم مکلف کردن خود به انجام دادن آن است و هم تقاضا و دعوت از دیگران که به آن کار اقدام کنند. به دعای زیر بنگرید:
«اَشکُو الیکَ یا الهی ضعفَ نَفْسی عَنِ المسارعَةِ فیما وَعَدْتَهُ اولیائک و المجانَبَةِ عمَّا حَذَّرتَهُ اعداءک»: خدایا به تو شکایت میکنم از قصورم در عدم عمل سریع به اعمالی که به اولیائت وعده دادی و در پرهیز از آنچه دشمنانت را از آنها بیم دادی» (51/10).
در این دعا امام ضمن تأیید عمل اولیا و تکذیب عمل اعدا و دشمنان خداوند، از نفس خود و مناجات کنندگان میخواهد که در عمل به سیره اولیا بشتابند و از سیره دشمنان خدا بپرهیزند. و یا در متنی که دارای مضامین سیاسیتر و آشکارتری است، امام از خداوند تقاضای توفیق در اعمال روزانهای را مسألت میکند که بیانگر عرفان مثبت و توجه به مسؤولیت اجتماعی عارف است:
«اللّهمّ صلّ علی محمّ ٍ و آله، وَ وَفِّقنا فی یومنا هذا و لیلتنا هذه و فی جمیع ایّامنا . . . وَ الامرِ بالمعروف، و النَّهی عن المنکر و حیاطَةِ الاسلام و انْتِقاصِ الباطل و اذلاله و نُصْرَةِ الحَقَّ و اعزازه و ارشادِ الضّالِّ و معاوَنَةِ الضعیف» (6/18).
در این دعا امام از خداوند توفیق عمل در امور ذیل را مسألت میکند. 1) عمل به امر به معروف و نهی از منکر یعنی تقاضای عمل کردن به معروفها و اجتناب ورزیدن از منهیات الهی از دیگران؛ 2) پاسداری و حفظ از اسلام؛ 3) کوبیدن باطل و یاری حق؛ 4) کمک به گمراهان و راه گمکردگان و ارشاد آنان به صراط مستقیم اسلام؛ 5) یاری رساندن به ضعفا و ناتوانان و پناه دادن به آنان. همه این کنشهای سیاسی، مندرج در متن دعایی است که امام عارفان با خدای خویش در میان میگذارد و به عنوان آرزوهایی طرح میکند که علاقهمند است در کارنامه عمل روزانهاش ثبت شود.
* در اندیشه سیاسی امام سجاد موضوعاتی از سیاست داخلی و خارجی بهچشم میخورد
همراهان: در اندیشه سیاسی امام سجاد علیه السّلام موضوعاتی از سیاست داخلی و خارجی به چشم میخورد. اجتماعی بودن، به جماعت مسلمین ملحق شدن و لزوم رعایت وحدت جامعه اسلامی از جمله مواردی است که در قالب دعا به مسلمانان آموزش داده شده است. این امر از مشخصههای عرفان مثبت است که درونگرایی عرفانیِ، عارف را از توجه به جمع بازنمیدارد. امام «لزوم جماعت» و نزدیکسازی نگرشها و گرایشهای جناحهای مختلف (اصلاح ذات البین) را به عنوان ارزش میستاید و از خداوند میخواهد که در جامعه، منشأ اثر باشد:
«و اطفاء النائرة و ضَمِّ اهل الفرقَةِ، و اصلاحِ ذات البَیْنِ و افشاء العارفة . . . و اَکْمِلْ ذلک لی بدوام الطاعة و لزوم الجماعَةِ». خداوندا مرا بر آن دار تا آتش فتنهها را خاموش کنم، جناحهای متفرق جامعه را یکجا گرد آورم و تیرگیها را (میان مسلمانان) به صفا مبدل سازم و نیکی را میان جامعه همهگیر سازم . . . و همه اینها را با اطاعت مداوم و همراهی با جماعت کامل بفرما!» (20/10).
بنابراین بخشی از محتوای دعاهای آن امام بزرگوار معطوف به مسلمانان و مؤمنان و شیعیان است که میکوشند در صراط مستقیم اسلام گام بردارند و یا در گذشته در طول تاریخ اسلام در این راه گام نهادهاند. توصیف تأییدآمیز این رهپویان حق، از محورهای کانونی ادعیه امام سجاد علیه السّلام است. در رأس این راهپویان حق، رسولان و انبیای الهی میباشند که آن حضرت در باب آنان مطالبی دارد، سپس پیروان انبیا و پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم در طول آنان قرار میگیرند و همراهی آنان مورد ستایش قرار گرفته است. آنگاه اهل بیت پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین به عنوان حاملان رسالت انبیا و سالکان مستقیم مورد بحث قرار گرفتهاند و در سیاق اثباتی و با ذکر انبوهی از صلوات و درود بر محمد و آل محمد تلویحاً نظام موجود را نفی و مسلمانان را به نظام سیاسی صالح و حکومت حقه توجه داده است و در همین ارتباط اطاعت از ائمه علیهم السّلام مورد تأکید و توصیف قرار گرفته است. و فداکاری شهیدان راه حق یادآوری شده است و در قالب کنش گفتاری دعا از خداوند خواسته شده است که ما را نیز در صف شهدا قرار دهد و به تعبیر دیگر ضمن تأیید عمل شهیدان، آرزوی شهادتطلبی میکند؛ زیرا شهید، سعید است:
«حمداً نسعَدُ به فی السعداء من اولیائه، و نَصیرُ به فی نظم الشهداء بسیوفِ اعدائه . . . خداوند را سپاس . . . آنگونه که بدان در زمره نیکبختان و دوستان خدا درآییم و در صف و رده شهیدان قرار گیریم، آنان که با شمشیرهای دشمنان خدا کشته شدند (1/30).
در این فراز امام آشکارا آرزو میکند که در راه خداوند همچون شهیدان گذشته اسلام و در مبارزه با دشمنان خدا به شهادت برسد و اتحاد راستین عرفان و حماسه را به نمایش میگذارد.
* امام سجاد(ع) میگوید عرفان با شجاعت و حماسه سازگار است
بوعلیسینا ضمن تبیین عرفان عارف را شجاع میداند و میگوید: «العارف، شجاع و کیف لا و هو بمعزل عن تقیه الموت».
آیتالله جوادی آملی ضمن عنوان این بیان در شرح فراز یادشده از امام سجاد علیه السّلام میگوید: عرفان با شجاعت و حماسه سازگار است. هیچ عارفی جبان و ترسو نیست. زیرا عارف از مرگ نمیترسد. وقتی از مرگ نترسد قهراً شجاع است. آن که از مردن هراسناک است، عارف نیست . به نظر وی در این عبارت امام سجاد آرزوی شهادت طلبی در مبارزه و ترکیب عرفان و حماسه کاملاً مشهود است، امام از هزینههای گوناگونی که پیروان حق برای پیمودن صراط مستقیم پرداختهاند یاد میکند، از هجرت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم ستایشگرانه میگوید: «و هاجَرَ الی بلاد الغٌربة . . . ارادةً منه لاِعزاز دینک: خداوندا بر پیامبرت درود فرست . . . او که به سرزمین غربت مهاجرت کرد تا دین تو را عزیز و پیروز بدارد (2/16).
توصیف مدحآمیز به همراهان و دوستانی که در صحنه حاضر بودند محدود نمیشود بلکه غایبانی را که «نیت» همراهی را داشتهاند، دربر میگیرد. نیت همراهی برای غایبان قاصر و فاقد قدرت و اطلاع کفایت میکند:
«اللّهم و أتْباعُ الرسل و مصدّقوهم من اهل الارض بالغیب عند معارضة المعاندین لهم بالتکذیب و الاشتیاق الی المرسلین بحقائق الایمان: خدایا سلام بر آنان از اهل زمین که رسولان تو را غایبانه تصدیق کردند در حالی که معاندین با پیامبران را تکذیب کردند و همچون مؤمنان حقیقی با حقیقت ایمانهای خود مشتاق رسولان الهی در هر عصر و زمان بودند (4/1).
امام در دعای دیگر بر نقش «نیتکاوی» و «نیتمداری» در رفتار سیاسی در مصداقی مانند کارزار تأکید میورزند و میگویند: خداوندا هر مسلمانی که همّ و آهنگ و نیت یاری و الحاق به صف مبارزان راه خدا را در سر داشت اما عملاً موفق به انجام فیزیکی آن نشد وی را در شمار صالحان و شهیدان قرار ده:
«خداوندا هر مسلمانی که امر اسلام او را مهم آید و از اجتماع «مشرکان» در برابر «ملت اسلام» اندوهگین شود تا جایی که قصد جنگ کند یا آهنگ جهاد کند ولی ضعف و ناتوانی او را خانهنشین کند و یا تنگدستی کارش را کُند سازد یا پیشامدی تصمیم او را به تأخیر اندازد یا در برابر ارادهاش مانعی قرار گیرد. پس نامش را در زمره . . . و شهیدان و صالحان قرار ده (27/17).
اراده معطوف به قدرت:
امام در این فراز از دعا میرساند که رفتار سیاسی، معطوف به قدرت است. قدرت و استطاعت پیشنیاز رفتار سیاسی در سیاست داخلی علیه حاکمان ظالم و مقابله با قدرتهای خارجی است. در صورت فقدان و یا کمبود آن تصمیمات لغو و یا به تأخیر میافتد. هرچند «نیت» خوب، امری ممدوح است. اما این «نیت» خیر باید با توان و قدرت توأم شود:
«اَعِنِّی علی صالح النَیَّة . . . و لاتکلنی الی حَولی و قوَّتی دون حولک و قوَّتک: خدایا مرا در نیت شایسته یاری کن و مرا به جای توان و قدرت خودت به توان قدرت خودم وامگذار (47/113).
همین نیت خالص و فی سبیل الله است که انگیزه فداکاری شخصی در راه مقاصد اجتماعی است. یعنی در صورتی فرد حاضر به پرداخت هزینه در رفتار سیاسی است که خلوص نیت در رفتار حاضر باشد در این صورت همزمان هم خود به غایت و کمال مقدر خود میرسد و هم مصالح اجتماعی و جامعه و کشور محقق میشود. امام سجاد علیه السّلام انگیزههای رزمندگان مسلمان را به اعلی درجه رساندن دین خدا و قویتر کردن حزب خدا میداند:
«اللّهم وَ قَوِّ بذلک محالَ اهل الاسلام، وَ حَصِّنْ به دَیارَهُمْ و ثَمِّر به اموالَهُم» خداوندا به آنچه گفته شد قدرت کشور اسلامی و اسلامیان را افزایش ده، شهرهایشان را در دژ مستحکم خود قرار ده و اموالشان را فزونی ده» (27/7).
امام در جای دیگر از خداوند تقاضا میکند که خود و امت اسلامی «بسط ید» پیدا کنند و «ید» استعاره از قدرت در اشکال گوناگون فردی و اجتماعی و ملی آن است. تا با این قدرتمندی توان مقابله با ظلمِ ظالمان در سطح تحلیل فردی، کشوری و بینالمللی حاصل گردد، بنابراین از خداوند در دعایی معطوف به قدرت میفرماید: «و اجعل لی یداً علی من ظلمنی» (20/8) و در جای دیگر از استعاره «عضد» و بازو بهره میگیرد که درخواست قدرتمندی است: «اللّهم اشدُدْ بهم عَضدی: خدایا بازویم را با وجودشان نیرومند ساز» (25/4). هرچند سیاق بسیاری از جملات متکلم وحده است اما امام همه خوبیها و مطلوبهایی را که از خداوند تقاضا میکند برای همه رهروان صراط مستقیم اسلام از مسلمین و مسلمات و مؤمنین و مؤمنات آرزو میکند: «واعطِ جمیعَ المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمناتِ مِثْلَ الَّذی سألتُکَ لنفسی و لولدی فی عاجل الدنیا و اجل الاخرةً (25/12).
* امام از خداوند میخواهد که کینه دشمن و انتقامکشی از او را در قلبش پرورش دهد
دشمنان: یکی از مختصات یک رفتار سیاسی، معطوف به دیگری بودن است. رفتار سیاسی، رفتاری است که در یک تعامل و همورزی به وقوع میپیوندد. بخش بزرگی از رفتار سیاسی جنبه واکنشی دارد و منوط و مرتبط با کنش یا واکنش رقبا و دشمنان و دیگری است. از تحلیل محتوا و متن ادعیه صحیفه سجادیه محورهای زیادی به دست میآید که نشان میدهد دشمن، رقیب و مخالف پیوسته در کانون توجه است. به دلیل محدودیت فضای مقاله بخشی از مطالب تئوریزه شده در باب دشمنان و مخالفان راه خدا در صحیفه سجادیه صرفاً با ذکر دعا و فراز آن و بدون استناد مستقیم ذکر میشود:
در بخشی از این موارد امام یادآور میشود که «اصل ضدیت» و «اصل هویت» یا آنچه که از آن به عنوان تولی و تبری یاد میشود، از اصول دینداری است. «خدایا من کسی هستم که به سوی دینات هدایت کردی و در حزب خودت (حزبالله) وارد کردی و در جهت دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان ارشادم کردی (47/67) بنابراین امام از خداوند میخواهد که کینه دشمن و انتقامکشی از او را در قلبش پرورش دهد (51/4 و 5/49) و از آشتیناپذیری با دشمنان حق و دل صاف نکردن با او سخن میگوید (44/10).
سپس از سلسله اقداماتی یاد میکند که همواره در همورزی با مخالفان راه خدا و وی صورت میگیرد و نشان دهنده اشتغال خاطر وی است؛ از اینکه او پیوسته در صدد ضربه زدن به ماست و اگر ما او را فراموش کنیم او ما را فراموش نمیکند (25/6) و نیز تدبیر علیه دشمن کردن (تدبیراً علی عدوک) (20/13)؛ درصدد کشف نقشه دشمن بودن و در صدد خنثی کردن مکر دشمن (20/8) و تقاضای کمک از خداوند برای خنثی کردن طرحهای غافلگیرانه آن (49/5)؛ در اثر مزاحمت دشمن و امنیت نداشتن فراغت برای عبادت نیز با مشکل مواجه میشود. و فرِّغْهم عن محاربتهم لعبادتک (27/7)؛ تقاضای قوی کردن جبهة مؤمنان و تضعیف جبهة مقابل به صور مختلفی که ذکر میفرمایند (27/ 2-8). به طوری که نمیدانم مرا از شر دشمنان محفوظ بدار (47/132)؛ شکرگذاری از شکست نقشهها و اقدامات دشمن در صور مختلف (49/4-8).
در جای دیگر امام حساسیت خود به «گفتار دشمنان» را نشان میدهد: خدایا مرا از سرزنش و شماتت دشمنان محفوظ بدار (47/119 و 8/8)، دشمن شاد نشدن (48/119)، تقاضای قدرت از خداوند برای مقابله گفتاری با دشمنان: و لساناً علی من خاصمنی (20/8) و تکذیب کردن اتهام زنندگان و دشنامدهندگان (20/8).
در عین حال امام از خداوند میخواهد که در رفتارهای مقابلهای توفیق رعایت محدودیتهای اخلاقی را پیدا کند: واعْصمِنْی من مثلِ أَفعالِهِ (14/7). ظلم نکردن در صورت قدرت علیه دشمنان (20/14) و عدم انتقامکشی و بخشش آنان در روز قدرت: اُعْرِضُ بالتَّجاوُزِ عِنْ ظالمِهِم (26/3) و در هر صورت رفتار خود با دشمنان و غیر را در قالب عدم پذیرش ظلم و متقابلاً عدم ظلم به آنان تعریف میکند: اللهم فکما کرَّهْتَ اِلیَّ اُنْ اُظلِمَ (14/10). امام از خداوند همچنین مسألت میکند که در همه حال رفتار سیاسی بر محور احکام اسلامی باشد و در صدد کسب خشنودی خداوند باشد تا حتی دشمن از ظلم نکردن ما آسوده خاطر و ایمن باشد: حتی یأَمنَ عَدُوّی من ظلمی و جَوری (22/13). امام از خداوند میخواهد که حامی ظالم در ظلم کردن نباشد: و لا تجعلنی للظالمین ظهیراً (47/132 و نیز 8/4) و متقابلاً از اینکه در حضورش از سوی ظالمی، ظلمی به مظلوم صورت بگیرد و به یاری مظلوم نشتابد به خداوند پناه میبرد: اعتذر الیک من مظلوم ظلم بحضرتی فلم انصره (38/1) و نصرت مظلومین را به عنوان یک وظیفه از خدا مسألت میکند (26/2).
* یکی از محورهای جالب جلوه سیاست در ادعیه عارفانه امام سجاد توجه امام به موضوع سیاست خارجی است
یکی از محورهای جالب جلوه سیاست در ادعیه عارفانه امام سجاد توجه امام به موضوع سیاست خارجی است که در دعای مرزبانان تجلی یافته است. امام در این دعای طولانی اوج مصلحتگرایی، تساهل و مدارای خود را نشان میدهد و اینکه جهانی میاندیشد و روزی که مصالح جهانی اسلام مطرح است و دشمن خارجی رویاروی ایستاده است باید به اسلام و مسلمانان به معنای اعم اندیشید (15، ص: 36). حتی تسلط خاندان بنیامیه و مروانیان بر خلافت اسلامی مانع از اتخاذ این سیاست نمیشود. امام در همه فرازهای دعا از تعبیر «مسلم» و «مسلمین» و «اهل ثغور» استفاده میکند که اصطلاح عامتری نسبت به مؤمنان یا شیعیان اهل بیت است تا به تحکیم هویت مشترک برای مقابله با دشمن مشترک بهره گیرد (14، ص: 222).
فراتر از آن امام حتی از خداوند طلب ساز و کارهایی را تقاضا میکند که با معطوف شدن انرژی و توان دشمنان و مشرکان به یکدیگر و اشتغال خاطر و رفتار آنان به یکدیگر موجب انصراف توجه و رفتار آنان نسبت به مسلمانان شود. امام سجاد(ع) مشابه تعبیر «اللهماشغلالظالمین بالظالمین» در اینجا چنین میفرماید:
«اللهم... واجَعْل لَهُ شغلاً فیما یَلیْهِ و عَجْزاً عما یُناویه» (16/6) خداوندا!... مشغولیتی برای او ایجاد کن که با درگیر شدن در آن، از فکر خصومت من ناتوان شود و یا میفرماید: «اللهم اشغَلِ المشرکین بالمشرکین عَنْ تَنَاوُلِ اطْراف المُسلِمینَ، وَحُذْهُمْ بالنَّقْصِ عَنْ تَنَقُّصِهِمْ و تَبِّطْهم بالفُرْقَةِ عَنِ الاحْتشادِ عَلَیْهمْ» (26/10) خداوندا! مشرکان و کافران را از دستاندازی به مرزهای مسلمانان با مشغول داشتن آنان به یکدیگر به خودشان واگذار و با کاستن از تعدادشان از به هلاکت رساندن و کاستن مسلمانان جلوگیری کن و با پراکندهسازی از اجتماع و وحدت از محاصره شدن مسلمانان بازدار.
* عرفان امام سجاد علیهالسلام وی را از توجه به سیاست خارجی دولت اسلامی باز نمیدارد
امام در این فراز نیز با اشاره به دشمنان خارجی که در آن زمان مسلمانان را احاطهکرده بودند اولاً میرساند که عرفان امام سجاد علیهالسلام وی را از توجه به سیاست خارجی دولت اسلامی باز نمیدارد. بنابراین از دشمنان خارجی مانند هند، روم، ترکستان، خزر، حبشه، زنگبار، سقالبه و دیالمه (آل بویه) با لفظ تعبیر میکند. ثانیاً از خداوند میخواهد که این دشمنان را به یکدیگر مشغول کند تا از توجه و متمرکز کردن انرژیشان علیه مسلمانان جلوگیری شود و یا با تفرقه افتادن در میانشان از اجتماعشان علیه دشمن مشترک یعنی سرزمینهای مسلماننشین جلوگیری شود. زیرا اجتماع و وحدت آنان، قدرت عظیمی برایشان ایجاد میکند و با آن قدرت میتوانند اولین بخشهای سرزمینهای مسلمانان یعنی «اطراف» یا مرزها و حاشیهها را در معرض خطر و حمله قرار دهند. شاید دعای امام به نوعی الهامگر عمل سیاسی هم باشد که مسلمانان باید بکوشند تا از وحدت آنها جلوگیری و با به جان هم انداختن آنها به یکدیگر، فرصت هدف قرار دادن خود به عنوان «دشمن مشترک» را از بین ببرند. موضوعی که در طول جنگ سرد در جریان بود.
فراتر از آن امام در ادامه همین دعا از خداوند میخواهد که اگر مقدر شده است که این رزمندگان به شهادت و سعادت برسند، این شهادت پس از آن تحقق یابد که ضربات قاطعی بر دشمن وارد کرده باشند و تعدادی را به قتل و یا اسارت رسانده و امنیت را برقرار کرده باشند. بنابراین به مؤمنان آموزش میدهد که در کنش شهادتطلبی، شهادت فینفسه نباید هدف قرار گیرد، بلکه ضربه زدن به دشمن و خنثی کردن تهدیدات آنها نسبت به جامعه اسلامی باید در کانون توجه باشد. بنابراین شهادت و فناء فیالله، لقاءالله را که یکی غایات اصلی عارفان فیالله و عرفان امام سجاد(ع) است، به هدف حفاظت از کیان سرزمین اسلامی به عنوان یک امر سیاسی گره میزند و اوج دخالت عرفان در سیاست در منطق امام سجاد(ع) را به نمایش میگذارد:
«و اَدِلْ لَهُ منهم، ولا تُدِلْهُمْ مِنْهُ، فاِنْ خَتَمْتَ لَهُ بالسَّعَادة، و قَضَیْتَ لَهُ بالشَّهَادَةِ فَبَعْدَ أَنْ یَحْتاجَ عَدُوَّکَ بِالْقَتْل.ِ و... بَعْدَ أنْ یُوَلِّلیَ عَدُوُّکَ مُدْبرین. مؤمنان را بر کافران غلبه ده و آنها را بر ایشان چیره مگردان، پس اگر زندگانیش را به خوشبختی و سعادت پایان داده و شهادت را برایش مقدر کردی، شهادتش پس از آن باشد که دشمنت را با قتل به هلاکت رسانده و یا پس از آن باشد که وی را به اسارتگرفته و یا پس از آن باشد که در مرزهای مسلمانان امنیت برقرار گردیده و یا پس از آن باشد که دشمنان با هزیمت و شکست جبهه نبرد را ترک کرده باشند (27/15).
به این ترتیب هم فرد به غایت الهی و کمال خود میرسد و هم جامعه از فداکاریهای وی بهرهمند میشود و معمای اصالت فرد یا اصالت جامعه در این منطق حل میشود.