فرزند میراث حقیقی انسان لذا میراث انسان مسأله مال نیست. و اگر میراث گفته میشود، رابطه، رابطهای اعتباری است. ارث حقیقی عبارت از آن کسی است که تو اینجا تربیت کردی و رفتی و بعد او بر طبق تربیت تو دارد عمل میکند؛ این میراث تو است! لذا جهتِ این سفارشهایی که کردند این است. این فرزند از حین انعقاد نطفهاش تا مقاطع گوناگون زندگیاش در اختیار تو بود. هرطور میخواستی میتوانستی او را بار بیاوری . در یک روایتی امام صادق(علیه السلام) از پیغمبر اکرم نقل میکند: «مِیرَاثُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ وَلَدٌ یَعْبُدُهُ مِنْ بَعْدِهِ»؛ ارثی که بنده مؤمن برای خدا به جای میگذارد فرزندی است که بعد از او بندگی خدا کند؛ یعنی بعد از او در خط شرع باشد. سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمودند: ثُمَّ تَلَی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ آیَةَ زَکَرِیَّا «رَبِّ فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا ». در یک روایتی است از امام صادق(علیه السلام) «مِیرَاثُ اللَّهِ مِنْ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ الْوَلَدُ الصَّالِحُ یَسْتَغْفِرُ لَهُ» میراثی که از بنده، به خدا میرسد، فرزند صالحی است که برای او طلب مغفرت کند. ائمه ما (سلام الله علیهم اجمعین) این را خوب برای ما تبیین کردهاند. چرا؟ جهت این است که این فرزند مرتبه نازل? وجودی تو در این عالم است. اینجور نیست که تو انقطاع کلّی پیدا کنی و از اینجا که رفتی دیگر ن توانی از این عالم بهره بگیری. بهترین بهرهگیریهای انسان از این نشئه به وسیله فرزندی است که تربیت کرده است . امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: «مَا سَأَلْتُ رَبِّی أَوْلَاداً نَضِرَ الْوَجْهِ»؛ من هیچ وقت از خدا بچّه خوشقیافه نخواستم؛ «وَ لَا سَأَلْتُهُ وَلَداً حَسَنَ الْقَامَةِ»؛ و از نظر قد وقامت از خدا یک بچه خوشتیپ هم نخواستم؛ «وَ لَکِنْ سَأَلْتُ رَبِّی أَوْلَاداً مُطِیعِینَ لِلَّهِ وَجِلِینَ مِنْهُ»؛ از خدا، بچّهای خواستم که اطاعت خدا کند، خدا ترس باشد. «حَتَّى إِذَا نَظَرْتُ إِلَیْهِ وَ هُوَ مُطِیعٌ لِلَّهِ قَرَّتْ عَیْنِی»؛ وقتی که به او نگاه می کنم و میبینم اطاعت خدا میکند، چشمم روشن شود . آن روایتی را که پیغمبر اکرم(ص) از حضرت عیسی(ع) نقل میکند، شنیدهاید . عیسی(علیه السلام) به قبرستان رفت و به قبری رسید. دید صاحبش را عذاب میکنند؛ سال دیگر آمد و دید عذاب را برداشتهاند؛ عرض کرد خدایا این چه شده است؟ این که دیگر در این دنیا نیست تا بتواند کاری کند؟ خداوند به عیسی (علیه السلام) وحی کرد که این یک بچّه گذاشته بود که تربیتش خوب بود. این فرزند شروع کرده است به کارهای خیر کردن! این ثمره تربیت صحیح شرعی روی این فرزند است که اثرش دارد به او میرسد و عذاب این برداشته شده است. شما اینها را ساده نگیرید؛ جزء معارف ما است. اینجور نیست که انقطاع کلّی پیدا شود که انسان نتواند بهره بگیرد. سکینه(سلام الله علیها)، تربیت شده امام حسین(علیه السلام) گفتم حرکت امام حسین(علیه السلام) صحیفهای از دروس بود به ابناء بشر، در روابط گوناگون. اینجا یک شاهد میآورم. شما نگاه کنید امام حسین(علیه السلام) دختر تربیت کرد؛ حضرت سکینه! چند نمونه بیاورم که این دختر در صحنه عاشورا چه چیزهایی میگوید؟ این درس نیست به ابناء بشر؟ سختترین لحظات چه موقعی بود؟ آن وقت که حضرت زینب(سلام الله علیها)، عصر روز عاشورا آمد سراغ بدن امام حسین(علیه السلام) و حضرت سکینه(س) هم با او بود. آنجا اوّل از عمّهاش سؤال کرد که این بدن کیست؟ گفت این بدن پدر تو است. تا گفت بدنِ پدر تو است، اولین جمله چه بود؟! «یا أَبتا أُنظُر إلی رُؤوسِنا المکشوفة»؛ عرض کرد که ای پدر به سرهای برهن? ما نگاه کن!! عجب تربیتی! بعد میگوید «عَمَّتِیَ المَضروُبَة»... سختترین لحظات را میگویم. سهل صاعدی میگوید وقتی آمدم در شام، دیدم نیزهدارها آمدند و این کسانی که سوار بر مرکب کردهاند را دیدم. چشمم افتاد به اوّلین مرکبی که آمد، رفتم جلو و سلام کردم؛ پرسیدم شما که هستید؟ گفت: «أَنا سَکینَةُ بِنتُ الحُسَینِ»، من سکینه دختر حسین(علیه السلام) هستم. میگوید از او سؤال کردم «أ لَکِ حَاجَةٌ إلَیَّ؟» کاری از دست من ساخته است برای تو بکنم؟ چه میگوید؟ «قَالَتْ یَا سَعْدُ قُلْ لِصَاحِبِ هَذَا الرَّأْسِ أَنْ یُقَدِّمَ الرَّأْسَ أَمَامَنَا حَتَّى یَشْتَغِلَ النَّاسُ بِالنَّظَرِ إِلَیْهِ وَ لَا یَنْظُرُوا إِلَى حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ» میگوید برو به این نیزهدار بگو این سر را از میان ما بیرون ببرد، تا مردم به چهر? حرم رسول خدا نگاه نکنند. این را میگویند تربیت!
محیطهای چهارگانه
محیطهایی که انسان در آن محیطها ساخته میشود؛ به طور غالب چهار محیط
است؛ محیط خانوادگی، آموزشی-تحصیلی، رفاقتی و شغلی. البتّه در گذشته
گفتهام یک فضای پنجمی(یعنی امراء و علماء) حاکم بر این چهار محیط است که
الان وارد آن نمیشوم .
نقش غیرت در محیط خانوادگی
اوّل محیط خانوادگی است. این محیط غالباً بر محور محبّت است و شدیدترین
محبّتها هم اینجا است. حبّ پدر به فرزند، حبّ مادر به فرزند، شدیدترین حبها
است. در محیط آموزشی- تحصیلی یا شغلی و یا رفاقتی و... به این شدّت
نیست. آنجایی که انسان چشم باز میکند اینجاست. شدیدترین محبّتها غالباً
در همین رابطه است. لذا پدر و مادر از نظر غیرت، باید شدیدترین غیرتها را
نسبت به اولاد به خرج دهند؛ برای حفظ و حراست از او نسبت به اموری که عقل
و شرع امر فرموده است .
دستورات اسلام راجع به تربیت فرزند
نگاه کنید اسلام از آن موقعی که نطفه میخواهد منعقد بشود، مادر باردار می
شود، کودک میخواهد متولّد بشود و... همینجور گام به گام دستور میدهد .
بروید در آداب ببینید. من نمیخواهم این بحثها را بکنم، بحث من کلّی است .
غیرتت اقتضای این را میکند که همه اینها را رعایت کنی. غیرت یعنی چه؟ یعنی
محبّت تو به این بچّه! ببینید چه دستوراتی میدهد! از موقعی که میخواهد
باردار بشود تا هنگام بارداری، اینکه تغذیهاش هنگام بارداری چگونه باشد، یا خود
مرد از نظر نطفه چه مراقبتهایی بکند، هنگام تولّد و... برای همهاش اسلام
دستور دارد. به عنوان نمونه حتّی داریم که اولین چیزی که میخواهد به کام او
بکند، آب فرات باشد، تربت امام حسین (علیه السلام) باشد. درهمان روزهای
ابتدای تولّد، اذان و اقامه به گوش او بگوید که آهنگ الهی و معنوی به گوش او
برسد.
علّت تأکید اسلام بر تربیت روحانی فرزند
چرا در اسلام این همه در باب فرزند و تأدیب و پرورش او از نظر روحانی سفارش
شده است؟ به این علّت که انسان وقتی از این نشئه به نشئه دیگر کوچ میکند،
روابط اعتباری که داشته است منقطع و تمام میشود. مثل رابطه با مال، که
رابطهای اعتباری است و قطع میشود؛ امّا در میان روابطی که انسان با سایرین
داشته، قویترین رابطه مربوط به قویترین پیوند است که آن عبارت از پیوند انسان
با فرزند میباشد. فرزند دنبال? وجودی پدر و مادر در این نشئه است؛ کأنّه مرتب?
نازل? وجود پدر و مادر در اینجاست. اینطور نیست که این رابطه و پیوند از این
نشئه به طور کلی منقطع شود.
آیا این رابطه که هم شرع و هم عقل اینقدر روی آن تکیه میکنند، جسمانی
است؟ نه! فقط جسمانی نیست؛ این به اعتبار آن رابطه روحانی است. به این
معنا که به هر مقدار از نظر تربیتی روی او اثر گذاشته باشد، محصولِ عمل اوست. لذا نسبت به مربّیانِ انسان اینطور است که وقتی مربّی به آن عالم
منتقل شد از مربّایش بهره میگیرد. حتی در باب سُنن در معارفمان داریم که اگر
کسی سنّت حسنهای را پایه گذاری کند نتیجهاش را میبرد؛ و اگر کسی سنّت
سیّئهای را بنا نهد، وزر آن را میبرد.
اهمیّت عنصر غیرت در محیط خانواده
حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ مجتبی تهرانی طبق روال سالهای گذشته که
در ایّام دهه اول محرم و دهه آخر صفر به بررسی ابعاد و زوایای قیام و حرکت
امام حسین(علیه السلام) میپرداختند، در سال جاری نیز بحثی را با عنوان امام
حسین(ع)؛ مصلح غیور، در طی 22 جلسه ایراد فرمودند که متن، صوت و فیلم این
مباحث بر روی پایگاه اطلاع رسانی معظمله قابل دسترسی است .
ایشان در این مبحث، حرکت امام حسین(علیه السلام) را صحیفهای برشمردند
که مجموعهای از درسها برای ابناء بشر در ابعاد گوناگون معرفتی، معنوی،
فضیلتی انسانی، دنیوی، اخروی، فردی و اجتماعی بوده، هدف آن عبارت از اصلاح
امّت و منشأ آن غیرت دینی امام حسین (علیه السلام) برای حفظ دین اسلام
بود. ایشان در ادامه به تفصیل راجع به غیرت از دیدگاه علمای اخلاق و اهل
معرفت مباحثی را مطرح فرمودند .
آنچه در این ویژه نامه پیش روی شماست گزیدهای از مباحث 3 شب آخر ماه
صفر است که معظمله با بررسی عنصر غیرت در خانوادهها، به نکاتی آموزنده
راجع به نقش والدین در تربیت دینی فرزندان اشاره کردهاند .
مقدمه :
پیوندها منشأ محبت هستند
پیوندهای انسانها با یکدیگر از هر نوع که باشد، منشأ محبّت میشود. وقتی این
پیوندها محبّت را در پی داشت، اگر محبّت خالصانه و صادقانه بود، منشأ غیرت
میشود. هرچه محبت تشدید شود، غیرت هم تشدید میشود. غیرت به این
معنا که احساس میکنم وظیفه دارم از آن چیزی که عقلاً و شرعاً محافظت از آن
لازم است محافظت کنم. همانطور که راجع به خودم این احساس را دارم، راجع به
آن هم باید این احساس را داشته باشم.
یعنی هر کسی که با دیگری یک پیوند محبّتی دارد، اگر غیرت در محبّت داشته
باشد باید این احساس را داشته باشد که نسبت به او آنچه را که حفظ آن عقلاً و
شرعاً لازم است، حفظ کند. که سرآمد آن دین او است. یعنی چه پیوند
خویشاوندی و نسبی باشد، چه سببی باشد، چه محیط آموزشی، چه رفاقتی،
چه شغلی و... حتّی پیوندی که از آن تعبیر میکنند به پیوند روحانیِ معنوی، که
هیچ کدام از آنهایی که گفته شد نیست. چه بسا گاهی هم تصادف است ولی
در عین حال پیوند است. مثل مسلمان نسبت به مسلمان دیگر! فرض کنید در یک
بلاد کفر بروید، یک کسی به شما برخورد کند بعد بگوید من مسلمانم. تا بگوید
مسلمانم مثل اینکه شما با هم دیگر رابطه دارید، یک رابطه حسابی هم دارید.
این پیوند است امّا پیوند معنویِ روحانی است که محبّت از او نشأت گرفته است.
« إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة » که قرآن میگوید همین است.